شنیده ام که ز کشک و کدو برانی را
کنیز مطبخ « بوران » برای مامون پخت
هر آنکه زان پس آمخت و پخت بورانی
ز دست پخته خالیگران وی آمخت
کنون سزد که برانی خوران ترانه کنند
که شاد باد بمینو روان بوراندخت
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
شنیده ام که ز کشک و کدو برانی را
کنیز مطبخ « بوران » برای مامون پخت
هر آنکه زان پس آمخت و پخت بورانی
ز دست پخته خالیگران وی آمخت
کنون سزد که برانی خوران ترانه کنند
که شاد باد بمینو روان بوراندخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به شاهراه نیاز اندرون سفر مسگال
که مرد کوفته گردد بدان ره اندر سخت
وگر خلاف کنی طمع را و هم بروی
بدرّد ار به مَثَل آهنین بود هملخت
چو خویشتن نتواند که میخورد قاضی
ضرورتست که بر دیگران بگیرد سخت
که گفت پیرزن از میوه میکند پرهیز؟
دروغ گفت که دستش نمیرسد به درخت
کلاه را دگر از ناز کج گذاشته بخت
زوصل فصل حمل مست شد برودت سخت
پر از زمرد نارس زسبزه جیب درخت
پر از رسیده عقیق از شقیق که را رخت
همی بنازد ملک و هی ببالد بخت
بزیر سایه دارای تاج و داور تخت
ملک مظفر دین شهریار ملک آرای
که تخم داد پراکنده و جان کین پرهخت
هم از اتابک اعظم که دست فکرت وی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.