گنجور

 
ادیب الممالک

یک آشوب عظیمی اندرین گیتی به دست آید

ز سوزش خاک در شیون ز دودش مصر مست آید

چو دود از مصر برخیزد بخشک و تر درآمیزد

بملک روم یعنی در زمین خور نشست آید

چنان بارد بسر هر تازه چرخی راز چرخ آتش

که از پستی به بالا خیزد از بالا به پست آید

قصاص از حق شود پیدا بلای ایزد از بالا

بفرق انگلیس و روس و هر باطل زمست آید

چو ریزد انگلیس و روس در ایران پس از چندی

خدیوان را ز نو بر مسند شاهی نشست آید

بهر هفته یکی دعوی کند شاهی و جمعی را

بکشتن می دهد چون از برای بند و بست آید

بزیر پای خود گسترده دامی از عزاداری

بپیچد پای بسیاری که چون ماهی بشست آید

چو شد بیدار از ایشان برزخ شمربن ذی الجوش

عجایب نظم نادر حکمی از ایران بدست آید

چنین آوازه از شاه خراسان است در گیتی

هر آنکس دید گفت این فتنه از آن چشم مست آید

سفیدی خوانده تیمور از ورق وین کارها بی‌شک

چنین خواهد شدن در حکم یزدان کی شکست آید