ابا جعفر یشتافک السمع والبصر
کفلمئان مشتاق الی الماء والنهر
و قد تفتقدک العین من بعد فقدها
کما فی اللیالی السود یفتقد القمر
شهدتک فاستغیت عنک من الوری
و من یتبع بعدالمشاهدة الاثر؟
رایتک ما فوق الروایات فی العلی
و من یعتمد بعد العیان علی الخبر؟
فانت من القوم الذین حسامهم
علا فی رقاب العالمین متی شهر
اذا او قدوا نارالقری فی بیوتهم
لهم جفته تسعی بها المفرد الجزر
و مهما بنوا بیت الفخار رایتهم
غیوقا و باقی الناس کلهم خضر
لقد عمروا ایران بعد خرابها
کما عمرت بیت الاله بنو مضر
ایا قادح الزند الذی حد ناره
اعز من ان یلقی به المزح و العشر
و یا شامخ العرنین لا متکبر
تشین والا صعب تکلفنا الوعر
یرومک اهل البدو والحضر سائلا
فجدوی یدیک الغیث فی البدو والحضر
لک الغایه القصوی من الفضل والنهی
و شاوالندی عن حصر نائلک اقتصر
لئن قلت انت الرکن فی کعبة العلی
صدقت و رب البیت والرکن والحجر
اراک شقیق الفرقدین و ثالث
المساکین تلوالبدر والا نجم الزهر
بفرع ذکی من غصون کریمه
اذا اهترت اهتزت به النجم و الشجر
ففی یدک الیمنی ریاض من العلی
و فی یدک الیسری حیاض من المطر
و مقولک النضناض سیف مخذم
فری قلب من یقلیک کالصارم الذکر
فتنظم فی نظم القوافی لئالیا
و تنشر حین النشر اقلامک الدرر
اما تدران البین بدل یومنا
بظلمه لیل لیس فی خلفه سحر
الم تران الهجر عوض شهدنا
بمر طعوم السلع والصاب والصبر
ففی صدرنا نار و فی عیننا قذی
و فی عیشنا نغض و فی مائنا کدر
لنا کبد مقروحه من فراقکم
فیا طول اسفار تعد من السقر
سادعو علی البین الممیت من الجوی
کنوح النبی اذ قال یا رب لاتذر
بلی و اله الراقصات الی منی
یهرولن مشیا فی الرماط و فی الازر
لئن ابعد تنی فی الطریق مراحل
خیالک عندی فی المنام و فی السهر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ابا جعفر (امام باقر یا امام صادق) اشاره میکند و احساس عمیق خود را از اشتیاق به او بیان میکند. او از نبودن معشوق صحبت میکند و مقایسهای میان او و ماه در شبهای تار میکند. شاعر میگوید که پس از دیدن امام، دیگر نمیتواند به دنبال آثار او برود و او را بالاتر از روایتها میشناسد.
شاعر ویژگیهای بزرگ امام را ستایش میکند و به فضایل او اشاره میکند. همچنین، به بازسازی و آبادانی ایران توسط او و قومش اشاره میکند و از نقش او در نجات و کمک به دیگران سخن میگوید. شاعر از درد جدایی و دوری از امام شکایت میکند و ابراز میکند که چقدر برای او سخت است.
او در نهایت به یاد و تصویر امام در خواب و بیداری اشاره میکند و دعا میکند که فاصلهها کمتر شود و او را نزد خود بیابد. شعر به وضوح احساسی عمیق و ارادت شاعر به امام و تأثیر وجود او بر زندگیاش را منعکس میکند.
هوش مصنوعی: ابا جعفر، شنوایی و بیناییات همچون تشنگی است که به آب و نهر مشتاق است.
هوش مصنوعی: چشمها پس از فقدان تو، تو را طلب میکنند، شبیه به اینکه در شبهای تار، ماه گمشده را جستجو میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به جستجوی حقیقت و شناخت عمیق از خداوند اشاره دارد. گویا شاعر از تجربهای عمیق و شفاف صحبت میکند که موجب رهاییاش از دیگران و پیروی از نشانهها و آثار میشود. در حقیقت، او به اهمیت مشاهده و درک مستقیم از مسائل اشاره دارد و میگوید کسانی که فقط به آثار و نشانهها اکتفا میکنند، از حقیقت دور میشوند.
هوش مصنوعی: این بیت به موضوعی اشاره دارد که در آن فردی برتری و مقام عالی کسی را بیان میکند و در ادامه به این نکته میانجامد که پس از اینکه چیزی را با چشم خود دیدیم، به چه دلیلی باید به شنیدهها و اخبار تکیه کنیم؟ به عبارت دیگر، اگر خودمان چیزی را مشاهده کردهایم، چرا میبایست به گفتههای دیگران اعتماد کنیم؟
هوش مصنوعی: تو از آن گروهی هستی که شمشیرهایشان بر گردن جهانیان بلند است، هرگاه که اعلام شجاعت کنند.
هوش مصنوعی: وقتی که آتش روستا در خانههایشان روشن میشود، آنها باید به تنهایی تلاش کنند تا جزیرههای دورافتاده را به دست آورند.
هوش مصنوعی: هرگاه کسانی بنای افتخار و عزت بگذارند، آنها را مانند درختان تنومند و استوار میبینید، در حالی که باقی آدمیان مانند گیاهان سبز و نازک هستند.
هوش مصنوعی: آنها ایران را پس از ویرانیاش بازسازی کردند، همانطور که بنی مضر خانهی خدا را احیا کردند.
هوش مصنوعی: آیا جوهر آتش که از چوب ساخته شده، از این بزرگتر و ارزشمندتر است که با شوخی و بازی مورد استفاده قرار گیرد؟
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف ویژگیهای شخصیتی میپردازد. به معنای این است که کسی که با وقار و با اعتماد به نفس است، نیازی به تظاهر و خودخواهی ندارد. همچنین، تعالی و بزرگی او به آسانی به دست نیامده و او برای رسیدن به این مقام، سختیها و چالشهای زیادی را پشت سر گذاشته است.
هوش مصنوعی: مسافران از بیابان و شهرها میآیند و از تو میپرسند. پس دستهایت برای نیکی و کمک به مردم در بیابان و شهرها پربرکت و موثر است.
هوش مصنوعی: نهایت فضیلت و پرهیزکاری این است که از حد و مرزهایی که به تو آسیب میزند، دوری کنی و خود را محدود کنی.
هوش مصنوعی: اگر بگویی تو پایه و اساس در کعبهی بلندمرتبهای، راست میگویی، به خود خدا قسم که پایه و رکن و سنگ آن کعبه هستی.
هوش مصنوعی: در گوشهای از شهر اراک، گلهای شقایق مانند ستارهها در شب میدرخشند و زیبایی آنها توجه هر بینندهای را جلب میکند. این گلها، مانند یک نور در تاریکی، دلها را روشن میکنند و نشاط را به ارمغان میآورند.
هوش مصنوعی: به این معناست که اگر فرزند باهوشی از خانوادهای نجیب و شریف بیرون بیاید، حتی اگر در شرایط سخت و دشواری قرار گیرد، همچنان میتواند به موفقیتهای بزرگی دست یابد و ثمرات شگفتانگیزی از خود نشان دهد.
هوش مصنوعی: در دستان تو، گلزارهایی از بلندیها وجود دارد و در دست چپ تو، حوضهایی از باران جاری است.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف سلاحی تیز و برنده میپردازد که مانند یک شمشیرِ بُرنده، قادر است قلبِ کسی را که به او بیندیشد، جریحهدار کند. این تصویر به نوعی از قدرت و تاثیرگذاری پیوند خورده است با یادآوری و ذکر پایداری.
هوش مصنوعی: اشعار زیبا و ارزشمندی را به نظم درآوری و زمانی که آنها را منتشر میکنی، قلمت مانند جواهرات درخشان باشد.
هوش مصنوعی: اما نمیدانی که جدایی ما به مانند شبی تاریک است که در آن هیچ صبحی در انتظار نیست.
هوش مصنوعی: آیا نمیبینی که دوری از ما به جای شیرینیهای دوستی، طعم تلخ و ناگواری را برای ما به ارمغان آورده است؟ ما باید در برابر این تلخیها صبور و مقاوم باشیم.
هوش مصنوعی: در دل ما آتشی وجود دارد و در چشمان ما غبار. در زندگیمان ناراحتیهای زیادی داریم و آبوهوای ما نیز کثیف و آلوده است.
هوش مصنوعی: دلمان برای شما بسیار تنگ شده و این فاصلهها و سفرهای طولانی، همچون عذاب و رنجی است که ما را به زحمت میاندازد.
هوش مصنوعی: من به درد فراق و جدایی، مانند نوح پیامبر ناله میزنم و از خدا میخواهم که مرا در این غم تنها نگذارد.
هوش مصنوعی: بله، در حال حاضر زنان رقصان به سوی من میآیند و با شتابی در میان گلها و در لباسهای زیبا، حرکت میکنند.
هوش مصنوعی: اگر مرا در مسیر دور کنی، تنها خیال تو در خواب و بیداری همراه من خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خضاب من و از موی سیه کردن من
گر همی رنج خوری، بیش مخور، رنج مبر!
غرضم زو نه جوانی است؛ بترسم که زِ من
خردِ پیران جویند و نیابند مگر!
رمضان رفت و رهی دور گرفت اندر بر
خنک آن کو رمضان را بسزا برد بسر
بس گرامی بود این ماه ولیکن چکنم
رفتنی رفته به و روی نهاده بسفر
سبکی کرد و بهنگام سفر کرد و برفت
[...]
عید شاداب درختیست که تا سال دگر
از گل و میوۀ او بوی همی یابی و بر
بوی آن گل بترازد چو خرد کار دماغ
بر آن میوه بتازد چو خرد سوی جگر
زین گل و میوه همان به که یکی گیرد بار
[...]
دستهها بسته به شادی بر ما آمدهای؟
تا نشان آری ما را ز دل افروز بهار؟
ای دلارام و دل آشوب و دلاویز پسر
عهد کرده بوفا با من و نابرده بسر
غم عشق تو روانم بلب آورده بلب
درد هجر تو توانم بسر آورده بسر
شمنان چون تو ندیدند و نبینند صنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.