گنجور

 
ابوسعید ابوالخیر

فریاد ز دست فلک آینه گون

کز جور و جفای او جگر دارم خون

روزی به هزار غم به شب می‌آرم

تا خود فلک از پرده‌چه آرد بیرون

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode