دل جای تو شد وگرنه پر خون کنمش
در دیده تویی وگرنه جیحون کنمش
امید وصال تست جان را ورنه
از تن به هزار حیله بیرون کنمش
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
دل جای تو شد وگرنه پر خون کنمش
در دیده تویی وگرنه جیحون کنمش
امید وصال تست جان را ورنه
از تن به هزار حیله بیرون کنمش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات بیان میکند که دلش به خاطر عشق معشوق پر شده و اگر تو نبودید، آن را به خون میآغشتم. در چشم شما، فقط شما هستید و اگر نبودید، به جریان جیحون (رودی بزرگ) میکشیدمش. او همچنین میگوید که امید به وصال شما جانش را زنده نگهداشته و اگر این امید نبود، به هر وسیلهای از تن خود خارج میشد.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر تو پر عشق و احساس شده است، و اگر تو در آن نبودی، آن را پر از اشک و خون میکردم. تو در وجود من نهفتهای و اگر نه، آن را به جیحون، رود بزرگ، تبدیل میکردم.
هوش مصنوعی: اگر امید دیدارت را نداشته باشم، جانم را رها میکنم و از بدنم به هر طریقی خارج میشوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفتم چشمم گفت که جیحون کنمش
گفتم که دلم گفت که پر خون کنمش
گفتم که تنم گفت در این روزی چند
رسوا کنم وز شهر بیرون کنمش
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.