هوش مصنوعی: در این ابیات گویا شاعر در حال بیان یک احساس عمیق است. او عمر خود را در خدمت کسی گذرانده و امید داشته که به او نزدیک شود و رازهایش را با او در میان بگذارد. اما ناگهان متوجه میشود که باوجود تلاشهای بسیار، به آن شخص دسترسی پیدا نمیکند و بین او و دو جهان دیگر فاصله وجود دارد. این شعائر حسی از ناکامی و دوری را به تصویر میکشد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات گویا شاعر در حال بیان یک احساس عمیق است. او عمر خود را در خدمت کسی گذرانده و امید داشته که به او نزدیک شود و رازهایش را با او در میان بگذارد. اما ناگهان متوجه میشود که باوجود تلاشهای بسیار، به آن شخص دسترسی پیدا نمیکند و بین او و دو جهان دیگر فاصله وجود دارد. این شعائر حسی از ناکامی و دوری را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: وقتی عمر طولانی من در کنار تو گذشت، به خودم گفتم که شاید بتوانم به تو نزدیکتر شوم و رازهای درونم را با تو در میان بگذارم.
هوش مصنوعی: هرگز نمیدانستم که با تمام تلاشها و کوششهایم، در نهایت به تو نخواهم رسید و از دو جهان جدا خواهم ماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون کشته ببینیام، دو لب گشته فراز
از جان تهی این قالب فرسوده به آز
بر بالینم نشین و میگوی بناز:
کای من تو بکشته و پشیمان شده باز
تا روی ترا بدیدم ای شمع تراز
نی کار کنم نه روزه دارم نه نماز
چون با تو بوم مجاز من جمله نماز
چون بی تو بوم نماز من جمله مجاز
اندر همه عمر من شبی وقت نیاز
آمد بر من خیال معشوقه فراز
برداشت نقاب مرمرا گفت بناز
باری بنگر که از که ماندستی باز
آن شد که ترا رفت همی با ما ناز
و آن شد که مرا بود بروی تو نیاز
ما ناز تو و نیاز خویش ، ای پرساز
بر سنگ زدیم و صبر کردیم آغاز
چون کشته ببینم دو لب کرده فراز
وز جان تهی این قالب فرسوده به آز
بر بالینم نشسته می گوی بناز
که کشته ترا من و پشیمان شده باز
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.