گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خواجه عبدالله انصاری

کنیه ابومحمد از بزرگان مشایخ نشاپور بود، او را طریقت بود، کی بآن منفرد بود صحبت کرده بود با حمدون فصار. و طریقت ازو گرفته، و عالم بود بعلوم ظاهر. بزرگی گفت از مشایخ: کی من مردی ونیم شناسم، نیمی نصرآبادی ایذ که مردمان به بدنام نبرد «بو مردی تمام عبداللّه منازل، که مردمانرا خود نام نبرد» در سنه تسع و عشرین او ثلثین و ثلثمائه برفت «از دنیا» و عبداللّه ابو محمد کان عالما کتب الحدیث الکثیر و کان له لسان من الاخلاص و تصحیح المعاملات.

شیخ الاسلام گفت: که وی گفت: هر که درین کار بزور درآید فضیمت شود، و هرکه بضعف درآید قوی شود، یعنی به نیاز و حرمت و ارادات درآید نه بدعوی و قوت. از وی پرسیدند: که عبودیت چیست؟ گفت آن اضطرار است ترا درو اختیار نیست. هم وی گفته: هر درویشی که آن ترانه ضرورت بود، ترا در آن فضیلت نبود. و هم وی گفت: که هیچ خیر نیست درو که ذل کسب و ذل سوال و ذل رد نچشیده بود.

شیخ الاسلام گفت: کی عبداللّه حداد رازی گفت: که هر کی حق اللّه تعالی در جوانی فرو گذارد، ویرا در پیری فرو گذارند و یاری ندهند.

شیخ الاسلام گفت: که این باکو گفت که عبداللّه سیاری گفت که محمد بن عبداللّه سیاری گفت که محمد بن عبداللّه الجوسقی گفت که: استحلاء الطاعات بلیة و التلذذ بها علة والفرح بها قلة و فی ترک الطاعات خروج عن الملة.

شیخ الاسلام گفت: کی شریعت بی‌حقیقت بیکارست، و حقیقت بی‌شریعت بیکار و هر که راه نه میان این دو برد بیکاریست.

شیخ السالام گفت: که عبداللّه عصام مقدسی مصطفی را بخواب دید، اورا گفت: یا رسول اللّه! حقیقت این کار که ما در آنیم چیست؟ گفت: شرم از حق که با خلق خالی بی و برفت بر اثر او برفتم گفتم یا رسول اللّه بفزای گفت: خشنودی بر خلق که با حق بی.

شیخ الاسلام گفت: که عبداللّه نبادانی گفت که مصطفی را بخواب دیدم. گفتم: یا رسول اللّه! من با کدام قوم نشینم گفت: بآن قوم که به مهمانی شوند یعنی درویشان، نه آن قوم که مهمانی کنند یعنی توانگران.