بخش ۱۲۲ - و من طبقة الثالثة ایضاً ابوالحسن الصبیحی
و گفتند کی نام وی ابوالحسین بن عبداللّه بن بکر است، و کنیت او ابوعبداللّه و گفتند «کی کنیت او ابوعبید و نام وی احمد بن محمد بشوش در گور و خلاف یا در آمیختهاند، اما در سترکی در طبقات است؛ نام وی حسین بن عبداللّه» کنیت بوعبداللّه از اهل بصره بوده، سی سال در سرب بود در سرای خود بیرون نیامد گفتهاند که طعام نمیخورد میتعبد کرد و اجتهاد، اهل بصره ویرا بیرون کردند بشوش رفت و آنجا برفت گوروی آنجاست. ووی عالم بود بعلوم این قوم، وویرا تصنیف است درین باب و صاحب لسان و ورع.
شیخ الاسلام گفت: کی وی روز آدینه بر در مسجد بصره ایستاد بود، شاگرد خود را گفت: این خلق را بینی، این همه آگین بهشتاند، این کارک ما را افتاده، و مسجد بصره آن وقت چنان بود از انبوهی که خلق سجود نمیتوانست کردند بر زمین، روی بر پشت یکدیگر مینهادند و گفت: که الحسین صبیحی گوید که آرزومندست باید، که شراب دهند هشیار گردد.
وی گفت: الغریب هوالبعید عن وطنه و هو مقیم فیه. و هم وی گفت: الغریب الذی لا جنس له. و هم وی گفت: الغریب الذی من صحب الاجناس. شیخ الاسلام گفت. که بوالحسن سیوطی ازین طایفه بود.
شیخ بوعلی رودباری گوید: کی هارون گفت صاحب سهل که با شیخ بوالحسن سیوطی بودیم در بادیه، چون گرسنه شدیم و حیله نشناختیم و راه ندانستیم. بوالحسن بانگ گرگ کردی تا جای که سگ بودی آواز دادی وی با آن آواز سوی آن حله شدی دانستندی که آنجا مردم است وحی است یارانرا چیزی آوردی از طعام.
شیخ بوعلی رودباری گوید: که کس نبود در حال عطف ور یاران خود، چون بوالحسن سیوطی. ٭ کی باید که خدمت یاران خود برخود واجب دانی و در خدمت مقصور بینی نه مخدوم. وقتی یکی پیش شیخ سیروانی گفت: فرا یکی که این کار مرا بکن نه بحکم و امر، کی بفضل. شیخ سیروانی سه بانگ بروی زد گفت: نه فقیر است کی خدمت یار خود برخود واجب «نه» داند.
ابن شعره کنیت ابوالحسن است، نام عمر و بن عثمان بن الحکم بن شعره از مشایخ صوفیانست. بوسعد مالیتی در اربعین خود بیاورده و در تاریخ بیاوردهاند: از مشایخ مصر بود، گویند که از گوروی آواز قرآن خواندن میشنودند هر که بزیارت شدی
٭ کی ابن شعره در جامع مصر شد، بوحامد زنگی دید که نماز میکرد، گفت بوحامد! از بس جای بزرگ ایذر فرود آمدی! گفت: بشفاعت عاصیان فرود آمدم.
شیخ الاسلام گفت، کی ابن باکو گفت، بوعبداللّه رودباری گفت: کی از حسن بن محمد الرازی شنیدم، کنیه ابوعبید کی گفت اصابنی البرد والجوع فلما نمت هتف بیهاتف فطن ان العبادة کلها الصوم والصلوة. فقال: الصبر علی احکام اللّه افضل من الصوم والصلوة.
و هو ابوحامد الاسود لمعروف بالزنجی من استادی ابوعلی الرودباری فقال ابوالحسن المزین٭ جلس ابوحامد الاسود فی المسجد الحرام بحذاء الکعبة ثلثین سنة لایخرج الالطهارة الصلوة و مارآی اکل و لا شرب و کان ابوحامد اذا تواحد تبیض واذا ذهب وجده اسود.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، به زندگی و شخصیتهای مختلفی از صوفیان و علما اشاره شده است. یکی از شخصیتها ابوالحسین بن عبدالله بن بکر است که از اهل بصره بوده و به عبادت و علم مشهور بوده است. او مدتی در سادگی زندگی کرده و به تحصیل علم و تصنیف پرداخته است.
نویسنده از شیخ الاسلام و شیخ بوعلی رودباری نیز نام میبرد که به تجربیات خود از یاران و استادانشان اشاره میکنند. تجربیاتی که شامل دلایل ارتباط با یاران و اهمیت خدمت به آنها است.
در ادامه، به شخصیتهایی مانند ابن شعره و ابوحامد الکعبی اشاره میشود که در مسیر علم و عبودیت خود تلاشهای فراوانی کردهاند. ابن شعره به قرآنخوانی و ابوحامد به یک نوع زندگی زاهدانه مشغول بوده است.
در کل، متن به بیان روحیه علمی، عبادی و زاهدانه این شخصیتها و چالشهایی که در زندگی خود داشتهاند، میپردازد.
هوش مصنوعی: او را ابوالحسین بن عبداللّه بن بکر نامیدهاند و کنیتش ابوعبداللّه است. برخی میگویند که کنیتش ابوعبید و نامش احمد بن محمد است. او در گور و روایات مختلف ذکر شده، اما در کتابهای طبقات نامش حسین بن عبداللّه آمده است. ابوعبداللّه از اهل بصره بوده و سی سال در خانهاش در زهد و عبادت زندگی کرده و از دنیا کنارهگیری کرده است. گفتهاند که از خوردن غذا پرهیز میکرده و به عبادت و اجتهاد مشغول بوده است. اهل بصره او را از شهر بیرون کردند و او به بشوش رفت و در آنجا درگذشت. او فردی عالم در علوم مختلف بوده و تصنیفهایی در این زمینه دارد و شخصی فصیح و دارای پرهیزکاری بوده است.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت: روز جمعه در برابر مسجد بصره ایستاده بود و به شاگردش گفت: این مردم را میبینی؟ همگی به بهشت میروند. کار ما به اینجا افتاده است که در آن زمان مسجد بصره به قدری پرجمعیت بود که مردم نمیتوانستند بر زمین سجده کنند و روی یکدیگر میافتادند. او همچنین گفت: الحسین صبیحی میگوید که آرزو دارد شراب بنوشد تا هوشیار شود.
هوش مصنوعی: او گفت: غریبه کسی است که از وطنش دور است و در آنجا زندگی میکند. همچنین گفت: غریبه کسی است که هیچ نسبتی ندارد. و هم گفت: غریبه کسی است که از گروههای مختلف باشد. شیخ الاسلام گفت که بوالحسن سیوطی از این دسته افراد بود.
هوش مصنوعی: شیخ بوعلی رودباری میگوید: زمانی که هارون به همراه شیخ بوالحسن سیوطی در بیابان بودیم، گرسنه شدیم و راهی برای پیدا کردن غذا نداشتیم. بوالحسن با صدای گرگ فریاد زد تا توجه دیگران را جلب کند و با آن صدا به سمت یک محل رفت. آنجا متوجه شدند که افرادی در اطراف هستند و در نهایت یاران غذایی برای ما آوردند.
هوش مصنوعی: شیخ بوعلی رودباری میگوید: هیچکس در حمایت از دوستانش به اندازه بوالحسن سیوطی نبود. انسان باید بداند که خدمت به یارانش بر او واجب است و در خدمت به آنها احساس مخلص و صمیمی داشته باشد، نه اینکه خود را بالا و آنها را در جایگاه خدمت قرار دهد. وقتی یک نفر پیش شیخ سیروانی گفت: "به خاطر من این کار را بکن، نه به حکم و دستور، بلکه از روی کرامت"، شیخ سیروانی با سه بار صدا زدن به او پاسخ داد که کسی که به یارش خدمت نمیکند، واقعاً فقیر است و نمیتواند مفهوم واجب بودن خدمت به یار را درک کند.
هوش مصنوعی: ابن شعره که کنایتش ابوالحسن است، نامش عمر بن عثمان بن الحکم بن شعره میباشد و از بزرگان صوفیان به شمار میآید. بوسعد مالیتی در مجموعه خود اشاره کرده و در تاریخ نیز ذکر شده که او از مشایخ مصر بوده است. همچنین گفته میشود که صدای قرائت قرآن را از جانب او در گور میشنیدهاند هر کسی که به زیارتش میرفته.
هوش مصنوعی: کی ابن شعره در جامع مصر بود و بوحامد زنگی را دید که در حال نماز خواندن است. او به بوحامد گفت: «ای بوحامد! چقدر در این مکان بزرگ فرود آمدهای!» بوحامد پاسخ داد: «من به خاطر شفاعت گناهکاران اینجا آمدهام.»
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام نقل میکند که کی ابن باکو از بوعبدالله رودباری شنیده است که او از حسن بن محمد الرازی تعریف میکند. ابوعبید میگوید: «در حینیکه از سرما و گرسنگی رنج میبردم و خوابم برد، صدایی به من گفت که تمام عبادتها در صوم و صلاة خلاصه میشود.» سپس میگوید: «صبر بر احکام خداوند از روزه و نماز برتر است.»
هوش مصنوعی: ابوحامد اسود، معروف به زنجی، از استادش ابوعلی رودباری، روایت میکند که ابوالحسن مزین میگوید: ابوحامد اسود در مسجد الحرام به مدت سی سال در کنار کعبه نشسته بود و فقط برای وضو و نماز از آنجا بیرون نمیرفت. او هیچ چیزی برای خوردن و نوشیدن نمیدید و وقتی تنها میشد، چهرهاش سفید میشد و وقتی به سراغش میرفتند، دوباره سیاه میشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.