گنجور

 
خواجه عبدالله انصاری

شوریده شدای نگار دهر من و تو

پر شد ز حدیث ما بشهر من و تو

چون قسمت وصل کرده آمد بازل

هجر آمد و گفت و گوی بهر من و تو