|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر از خداوند میخواهد او را با عشق خود سیراب کند و از حالت بیخودی به وجد آورد. او درخواست میکند که از هر چیزی که او را از عشق به خداوند جدا میکند، رها شود و به شدت در دام عشق او گرفتار گردد.
هوش مصنوعی: ای خدا، مرا با شراب عشق سیراب کن، در عشق خودت مرا به حالت سرخوشی برسان و از خود بیخود کن.
هوش مصنوعی: هر چه که مرا از عشق خود بیبهره کرده، یکباره مرا به بند عشق درآور.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یارب ز شراب عشق سرمستم کن
وز عشق خودت نیست کن و هستم کن
از هر چه به جز عشق تهی دستم کن
یکباره به بند عشق پا بستم کن
من نیستم ای نگار، تو هستم کن
یک جرعه شراب وصل بر دستم کن
با من بنشین بخلوت و مستم کن
گر سیر شوی بنکتهای پستم کن
یا رب زشراب عشق سرمستم کن
یکباره به بند عشق پابستم کن
در هر چه نه عشق است تهی دستم کن
در عشق خودت نیست کن و هستم کن
یارب که بکوی خویش پابستم کن
وز باده جام نیستی هستم کن
دلگیرم ازین نهاد افسرده خویش
یک جرعه می عشق ده و مستم کن
یارب به کمند عشق پابستم کن
از دامن غیر خود تهی دستم کن
یک باره ز اندیشهٔ عقلم برهان
وز بادهٔ صاف عشق سرمستم کن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.