گنجور

 
 
 
امیر معزی

کوه از صف ترکان ملک ‌گردد پست

ز ایشان به هنر یکی و از خصمان شصت

در مجلس و میدان شه حورپرست

دارند نهاده جام و جان برکفِ دست

میبدی

در قصه عشق تو بسی مشکلهاست

من با تو بهم میان ما منزلهاست‌

عجبت لمن یقول ذکرت ربی

فهل انسی فاذکر ما نسیت.

مشاهدهٔ ۸ مورد هم آهنگ دیگر از میبدی
کمال‌الدین اسماعیل

شاها همه کار تو زهم طرفه ترست

در عقد ظفر نثار تیغ تو سرت

پیوند گرفت با جگر گوشة خصم

آن قطرة آبی که ز صلب کمرست

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال‌الدین اسماعیل
نجم‌الدین رازی

آسوده بدم با تو فلک نپسندید

خوش بود مرا با تو زمانه نگذاشت

سعدی

در بحر سفینه باشد این نیست عجب

در ضمن سفینه بحر باشد عجب است

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه