الهی راهم نما بخود و باز رهان مرا از بنده خود، ای رساننده بخود برسانم که کسی نرسیده بخود، بار الها یاد تو عیش است و مهر تو سور، شناخت تو ملک است و یاد تو سرور، و صحبت و نزدیکی تو نور، جویندهٔ تو کُشتهٔ با جان است و یافت تتو رستخیز بی صور.
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
الهی راهم نما بخود و باز رهان مرا از بنده خود، ای رساننده بخود برسانم که کسی نرسیده بخود، بار الها یاد تو عیش است و مهر تو سور، شناخت تو ملک است و یاد تو سرور، و صحبت و نزدیکی تو نور، جویندهٔ تو کُشتهٔ با جان است و یافت تتو رستخیز بی صور.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از خداوند درخواست میکند که او را به خود نزدیک کند و از بندگی دنیا رهایی بخشد. او نیکویی و خوشی را در یاد خدا میداند و نزدیک شدن به خدا را نور و روشنایی میشمارد. شاعر بیان میکند که جوینده واقعی خدا جان خود را برای رسیدن به او فدای میکند و دستیابی به حقیقت و شناخت خدا را حیات واقعی میداند.
هوش مصنوعی: پروردگارا، مرا به خود راهنما و از بندگی خود آزاد کن. ای کسی که ما را به تو میرسانی، کمکم کن به تو برسم، زیرا هیچکس به تو نرسیده است. بار الها، یاد تو خوشی است و محبت تو جشن و جشنوارهای است. شناخت تو به معنای ملک و سلطنت است و یاد تو باعث خوشحالی است. نزدیکی و صحبت با تو نورانی است. جویندهی تو کسی است که جانش را برای یافتن تو فدای میکند و آنچه او مییابد، قیام و احیایی بدون صورت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.