الهی تو آنی که نور تجلی بر دلهای دوستان تابان کردی و چشمه های مهر در سر ایشان روان کردی، تو پیدا و به پیدایی خود در هر دو گیتی نا پیدا کردی. ای نور دیدهٔ آشنایان و سُوز دل دوستان و سرور جان نزدیکان، همه تو بودی و تویی، تو نه دوری تا ترا جوینده نه غافل تا ترا پرسند، نه ترا جز بتو یابند. خداوندا یکبار این پردهٔ من از من بردار، و عیب هستی من از من وادار و مرا در دست کوشش مگُذار بار خدایا کردار از ما در میار و زبان ما از ما وادار.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.