بدانکه ولایت شوق، بذوق مسلم است که شوق آتشی است که شعله وی از نیران محبت خیزد و بوی عود وجود از احتراق افتراق او برانگیزد و خانه انتظار خراب کند وعاشق را بیقرار و بی خواب کند و جیحون مهرش بخروش آید و در خوف و رجا و منع و عطا شربت زهر نوش کند شوق غالب شود مرد در شوق بیطاقت گردد و شوق بی وی بخود جاذب گردد و عاشق فراغت و این بیت عادت گیرد
یک چند طپیدیم و در آن فرسودیم
آخر چه بسوختیم فرو آسودیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.