جمعیت نشان اتحاد است و اتحاد نشان وداد است تفرقه دوگانگی است و دو گانگی بیگانگی است هر ضیاء که در شمع است از جمعیت جمعست در موم بی آتش انوار نیست آتش بیموم در مجلس بکار نیست این جمعیت طریقتست و ورای این جمعیت حقیقت است و این نیستی بشریت است تا بشریت بجای باشد تفرقه پیدا باشد عاشق و معشوق کجا یکتا باشد چون خلقیت برخواست حق خود به یگانگی سزاست جمعیت این چنین زیباست اینجا حقیقت جمع عیان گردد و تفرقه در وی نهان گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.