الهی بقدر تو نادانم و سزای تو را ناتوانم، در بیچارگی خود سرگردانم، روز بروز بر زیانم، چون منی چون بود چنانم و از نگریستن در تاریکی بفغانم که بر هیچ چیز هست ماندانند چشم بر روزی دارم که تو بمانی و من نمانم، چون من کیست که آنروز به ببینم ور به بینم فدائی آنم، الهی چون یتیم بی پدر گریانم، درمانده در دست خصمانم، خسته گناهم و از خویشتن برتاوانم خراب عمر و مفلس روزگار، من آنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن احساس عجز و ناتوانی را بیان میکند. گوینده خود را در حالتی از بیچارگی و سردرگمی میبیند و میگوید برای درک و شناخت خداوند ناتوان است. او از تاریکی و مشکلات زندگی شکایت میکند و آرزوی روزی را دارد که خداوند بماند و او نماند. همچنین، به حالت یتیم بیپدر و درماندهای اشاره میکند که خسته و گناهکار است و زندگیاش خراب و بیبرکت شده است. به طور کلی، این متن بیانگر احساس گناه و ناامیدی در زندگی است.
هوش مصنوعی: خدایا، من به اندازه ناشی هستم و نمیتوانم شایستگی تو را درک کنم. در بیچارگی خود سرگردانم و هر روز بیشتر متضرر میشوم. چه کسی چون من اینگونه است و از تماشای تاریکی به فغان آمدهام؟ در دل آرزو دارم که تو بمانی و من نباشم. چه کسی چون من میتواند آن روز را ببیند، و اگر ببینم تمام وجودم برای تو فدایی خواهد بود. خدایا، چون یتیم بیپدر اشک میریزیم و در دست دشمنان درماندهام. خسته از گناهانم و از خودم در عذابم. زندگیام خراب و روزگارم مفلس است؛ من اینجا هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.