گنجور

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۴۹ - غزل

 

در هر آن سر که هوا و هوست جا گیرد

نیست ممکن که هوای دگری پا گیرد

حال شوریدگی ام زلف تو می داند و از آنک

که سراپای وجودش همه سودا گیرد

ناصحا، تن زن و بسیار مدم، کاین دم تو

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۵۲ - غزل

 

شوق می ام نیمه شب بر در خمار برد

بوی گلم صبح دم بر صف گلزار برد

ناله چنگ مغان آمد و گوشم گرفت

بیخودم از صومعه بر در خمار برد

با همه مستی مرا پیر مغان بار داد

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۵۴ - غزل

 

خواهم که امشب خدمتی چون ساقر اندر خور کنم

کاری که فرمایی مرا فرمان به چشم و سر کنم

چو عکس خورشید از هوا روزی که افتم در برت

گر در ببندی خانه را ، از روزنت سر بر کنم

چون شمع من در انجمن میریزم آب خویشتن

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۵۸ - غزل

 

آتش سودا گرفت در دل شیدای من

شعله گراینسان زند وای دل و وای من

ناله شبهای من سر به فلک می زند

تا به چه خواهد کشید ناله شبهای من

مایه سودای ماست زلف تو لیکن چه سود؟

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۶۰ - غزل

 

غزل

برو به کار خود ای واعظ این چه فریاد است؟

مرا فتاده دل از ره ترا چه افتادست؟

به کام تا نرساند مرا لبش چو نای

نصیحت همه عالم به گوش من بادست

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۶۵ - غزل

 

دردا که رفت دلبر و دردم دوا نکرد

صد وعده بیش داد و یکی را وفا نکرد

بردم هزار قصه حاجت به نزد یار

القصه شد روان و حاجت روا نکرد

از آن تیر غمزه بر تن من موی کرد راست

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۶۶ - غزل

 

آمکه عمری چو صبا بر سر کویش جان داد

چه شود گر همه عمرش نفسی آرد یاد

در فراق تو چو بر نامه نهم نوک قلم

از نهاد قلم و نامه برآید فریاد

بیش چون صبح مدم دم که بدین دم چو چراغ

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۶۹ - غزل

 

ای باد صبحگاهی بادا فدات جانم

در گوش آن صنم گو این نکته از زبانم

ای آرزوی جانم در آرزوی آنم

کز هجر یک حکایت در گوش وصل خوانم

روزی که با تو بودم بد بخت همنشینم

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۸۰ - غزل

 

بی گل رویت ندارد رونقی بستان ما

بی حضورت هیچ نوری نیست در ایوان ما

گر به سامان سر کویش رسی، ای باد صبح،

عرضه داری شرح حال بی سر و سامان ما

شرح سودایش که دل با جان مرکب کرده است

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۸۱ - غزل

 

مخورانده که همه کار به کام تو شود

شادی آید ز بن گوش غلام تو شود

آنکه یاقوت لبش در نظر تست مدام

شکرین پسته او نقل مدام تو شود

بعد از این خطبه اقبال به نام تو کند

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۸۶ - غزل

 

باد صبا به گرد سمندش نمی رسد

سرو سهی به قد بلندش نمی رسد

بر مه شکسته طرف کلاه است ازین سبب

از چشم آفتاب گزندش نمی رسد

گرد سمند او به فلک نمی رسد ولی

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۸۹ - غزل

 

عشق مرا از هزار کار برآورد

گرد جهانم هزار بار برآورد

یار مرا خوی تنگ بود به غایت

عشق دلم را به خوی یار بر آورد

لشکر سودای عشق بر سر من تاخت

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۹۳ - غزل

 

بود ز غم صد گره بر گل و بر بارگل

باد به یکدم گشاد صد گره از کار گل

طرف چمن را چو کرد چشم شکوفه سپید

باز منور شدش دیده به دیدار گل

لاله زر آتشی است ناسره اش در میان

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۹۵ - غزل

 

شادی آمد از درون امشب که هان جان می‌رسد

جان به استقبال شد بیرون که جانان می‌رسد

یار چون گیسو کشان در پای یار آمد ز در

مژده ای دل کان شب سودا به پایان می‌رسد

خوش بخند ای دل که اینک صبح خندان می‌دمد

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۹۹ - غزل

 

سوی کلبه فقیران به سعادت و سلامت

بکجا همی خرامی صنما خلاف عادت؟

سوی کشته ای گذر کن ببهانه زیارت

بشکسته ای نظر کن به طریقه عیادت

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۰۵ - غزل

 

چمن شمع ز مرد ساق نرگس را چو بردارد

به سیمین مشعلی ماند که آن مشعل دو سر دارد

فرو برده به پیش باد هردم خون دل لاله

که از سودا دل لاله بسی خون در جگر دارد

مگر خواهد گشادن باغ شاخ ارغوان را خون

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷

 

هزارت دیده می‌بینم که می‌بینند هر سویی

دریغ آید مرا باری به هر چشمی چنان رویی

چو کار افتاد با بختم نهفتی روی و موی از من

به بخت من ز مستوری فرو نگذاشتی مویی

نمی‌ارزد بدان خونم که ساعد را بیازاری

[...]

سلمان ساوجی
 
 
۱
۱۹
۲۰
۲۱
sunny dark_mode