نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴ - آمرزش خواستن
و گر گردی ز مشتی خاک خشنود
تو را نبْوَد زیان، ما را بود سود
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴ - آمرزش خواستن
چنان دارم که در نابود و در بود
چنان باشم کزو باشی تو خشنود
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸ - ستایش اتابک اعظم شمسالدین ابوجعفر محمدبن ایلدگز
ابو جعفر محمد کز سر جود
خراسان گیر خواهد شد چو محمود
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸ - ستایش اتابک اعظم شمسالدین ابوجعفر محمدبن ایلدگز
هر آن چیزی که او را نیست مقصود
به آتش سوخته گر هست خود عود
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰ - در مدح شاه مظفرالدین قزل ارسلان
مرا این رهنمونی بخت فرمود
که تا شه باشد از من بنده خشنود
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۱ - نمودن شاپور صورت خسرو را بار دوم
به سروی زان سهی سروان بفرمود
که آن صورت بیاور نزد من زود
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۴ - گریختن شیرین از نزد مهین بانو به مداین
چو سیاره شتابآهنگ میبود
ز ره رفتن به روز و شب نیاسود
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار
نصیحت بین که آن هندو چه فرمود
که چون مالی بیابی زود خور زود
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۷ - ترتیب کردن کوشک برای شیرین
بگفت آری بباید ساختن زود
چنان قصری که شاهنشاه فرمود
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۵ - نالیدن شیرین در جدایی خسرو
مگر دودش رود زان سو که دل بود
که افتد بر سر پوشیدهها دود
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۱ - شفاعت کردن خسرو پیش مریم از شیرین
رطب خور، خار نادیدن تو را سود
که بس شیرین بود حلوای بیدود
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد
بگفتا گر به سر یابیش خوشنود؟
بگفت از گردن این وام افکنم زود
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او
کنی یادم به شیر شکرآلود
که دارد تشنه را شیر و شکر سود
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او
مرا آنکس که این پیکار فرمود
طلبکار هلاک جان من بود
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او
درین منزل که پای از پویه فرسود
رسیدن دیر میبینم شدن زود
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۱ - تعزیتنامهٔ خسرو به شیرین به افسوس
بر آن حمال کوهافکن ببخشود
به سر زانو، به زانو کوه پیمود
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۱ - تعزیتنامهٔ خسرو به شیرین به افسوس
به قاصد داد خسرو نامه را زود
ستد قاصد ببرد آن جا که فرمود
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۳ - رسیدن نامهٔ شیرین به خسرو
ز کارآشوبی مریم برآسود
رطب بیاستخوان شد، شمع بیدود
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)
دلش میگفت شیرین بایدم زود
که عیشم را نمیدارد شِکر سود
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی
بمانده در خم خاکسترآلود
از آتشخانهٔ دورانِ پردود