اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹۳
خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من نهی
وانگه که خواب آید ترا سر در کنار من نهی
کی مرهم داغم شوی ای آرزوی جان من
صد داغ اگر دستت دهد بر جان زار من نهی
گشتم غبار راه تو تا بگذری گاهی به من
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۵
دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تاختی
رفتی چو خورشید از نظر روز مرا شب ساختی
چون خون نریزد چشم من کز بعد عمری یکشبم
ساقی شدی می دادیم بازم ز چشم انداختی
ای در میان گلرخان قد تو در خوبی علم
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳۹
من لایق آن نیستم تا یار همرازم کنی
ای من سگت خواهم دمی پیش خود آوازم کنی
گاهم کنی خندان نظر گویم شدی یارم دگر
چشمی بگردانی دگر بیگانه تر بازم کنی
تو میروی با دیگران خندان لب و بازیکنان
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۳
ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین میزنی
گر یک نفس پیشت زنم بر چهره صد چین میزنی
چون آفتابی مهربان با جمله ذرات جهان
با من که دارم مهر تو دایم دم از کین میزنی
شیرین چه باشد پیش تو صد جان شیرین میدهی
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۰
پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زادگی
کاینجا بود شرط ادب مسکینی و افتادگی
آیینه با رخسار تو خود در مقابل چون کند
عکس رخت بازی دهد آیینه را از سادگی
جان تا نسوزم پیش تو ننشینم از پا همچو شمع
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - منقبت شاه نجف علی مرتضی (ع)
هرگز کجا پیدا شود چون شکل قد یار من
نخل از عرب سرو از عجم ترک از ختا ماه از ختن
آن زلف و روی لاله گون آنعارض و رنگ چو گل
با مشگ خون با شب شفق با خور سحر با گل سمن
روی و لب آن حوروش گوید بصد هشیار و مست
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۱۵ - پیری
بیزلف از شست بتان دلها پریشان دیده ام
چونماهی از بیگانگی هر یک گریزان دیده ام
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۴۵ - شیخ امین
خورشید من برقع کشد تا روی چو مه بینمش
گرچه مکرر دیدهام خواهم دگر ره بینمش
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۸ - دایره مرکب مدور
در سروری خوش مقبلی در کامل خوش رهبری
در خسروی خوش عادلی در حاکمی خوش داوری
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۲
ای در حد خوبی رخت زلف از شکن در حد چین
خونین جگر از بوی تو مشک ختن تا حد چین