گنجور

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۵ - دعای پادشاه سعید علاء الدین کرپ ارسلان

 

شه چو از گرگ دست و پا برده

شیر با او به دست و پا مرده

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۶ - ستایش سخن و حکمت و اندرز

 

آمده لاابالی‌یی بُرده

سیم‌کُشْ زنده، سیم‌کِشْ مرده

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۹ - بر تخت نشستن بهرام به جای پدر

 

شاه از آن مرد بینوا مرده

تنگدل شد چو آب افسرده

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۵ - صفت بزم بهرام در زمستان و ساختن هفت گنبد

 

شمع و قندیل باغ‌ها مرده

رخت و بنگاه باغبان برده

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۵ - شکایت کردن هفت مظلوم

 

آن برادر به جور جان برده

وین برادر به دست و پا مرده

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۵ - شکایت کردن هفت مظلوم

 

مهرش از ماه روشنی برده

روز چون شب برابرش مرده

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار

 

بینیش ناگهان شبی مرده

سر فرو برده درد سر برده

نظامی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل سوم و چهارم » بخش ۱ - سر آغاز

 

یار خود دیده در پس پرده

تن به جان مانده، جان فدا کرده

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل سوم و چهارم » بخش ۸ - حکایت

 

خر صفت، بار کاه و جو برده

بی‌خبر زاده، بی‌خبر مرده

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل پنجم » بخش ۲ - حکایت

 

صد ستاره مهش عرق کرده

آفتابی ز نو برآورده

عراقی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode