گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۶

 

بدیدار تو سخت شادان شدم

ولیکن ز بیژن غریوان شدم

فردوسی
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۹۲ - مناجات شهریار مرحوم خدابخش

 

به بیچارگی سوی درمان شدم

چواز کار خود زاروحیران شدم

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۹۲ - مناجات شهریار مرحوم خدابخش

 

درآن دم بسی سخت و ترسان شدم

به کردار خود سخت پیچان شدم

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۸

 

ای عشق بی نشان ز تو من بی نشان شدم

خون دلم بخوردی و در خورد جان شدم

چون کرم‌پیله، عشق تنیدم به خویش بر

چون پرده راست گشت من اندر میان شدم

دیگر که داندم چو من از خود برآمدم

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۹

 

تا ز سر عشق سرگردان شدم

غرقهٔ دریای بی پایان شدم

چون دلم در آتش عشق اوفتاد

مبتلای درد بی درمان شدم

چون سر و کار مرا سامان نماند

[...]

عطار
 

عطار » بی‌سرنامه » بخش ۱

 

ای ز وصلت هر زمان حیران شدم

در تحیر سر بسر گردان شدم

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۱ - المقالة السادسة و العشرون

 

لاجرم ملعون و نافرمان شدم

گر فرشته بوده ام شیطان شدم

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۴ - رسیدن سالک با پرده چهارم

 

در ره و در پرده سرگردان شدم

من چو تو در پردهها حیران شدم

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم

 

از خطاب بیخودی حیران شدم

اندرین احوال سرگردان شدم

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱۰

 

تا که اسیر و عاشق آن صنم چو جان شدم

دیو نیم پری نیم از همه چون نهان شدم

برف بدم گداختم تا که مرا زمین بخورد

تا همه دود دل شدم تا سوی آسمان شدم

نیستم از روان‌ها بر حذرم ز جان‌ها

[...]

مولانا
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱

 

هر چند پیر و خسته‌دل و ناتوان شدم

هر گَه که یادِ رویِ تو کردم جوان شدم

شکرِ خدا که هر چه طلب کردم از خدا

بر مُنتهایِ همَّتِ خود کامران شدم

ای گُلبُن جوان بَرِ دولت بخور که من

[...]

حافظ
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳۲

 

تا جمالش دیده ام حیران شدم

همچو زلفش بی سر و سامان شدم

آفتاب حسن او چون رو نمود

من چو سایه از میان پنهان شدم

جام درد و دُرد عشقش خورده ام

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۹ - گفتار در گرفتار شدن طوس به دست سوسن رامشگر

 

مرا خواست کشتن گریزان شدم

ز توران بدین ره به ایران شدم

محمد کوسج
 

صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۷

 

گر چون برنج پیر و چو نان ناتوان شدم

هر گه که بوی قلیه شنیدم جوان شدم

پالوده داشتم هوس اکنون هزار شکر

«بر منتهای همت خود کامران شدم .»

اسرارها که در دل گیپا نهاده اند

[...]

صوفی محمد هروی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۹ - تتبع خواجه

 

تا از هوای مغبچگان ناتوان شدم

در دیر خاک درگه پیر مغان شدم

خاک ره من اهل نظر سرمه میکنند

زاندم که خاک درگه آن آستان شدم

پیرانه سر اگر نه جوانیست در سرم

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۷

 

دور از درت به تیغ نه از بهر جان شدم

اندیشه از ملال تو کردم از آن شدم

پایم ندید رفتن ازان در چو راندی ام

گویی گداختم همه تن تا روان شدم

بس در پی وصال تو میگشتم و نشد

[...]

اهلی شیرازی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۹

 

باز از سودای زلفش بی سرو سامان شدم

در شعاع حسن او شیدائی و حیران شدم

تا که خورشید جمال نوربخش او بتافت

ظلمت ما نور گشت و همچو مه تابان شدم

چون بدیدم از همه ذرات مهر روی دوست

[...]

اسیری لاهیجی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode