تا ز سر عشق سرگردان شدم
غرقهٔ دریای بی پایان شدم
چون دلم در آتش عشق اوفتاد
مبتلای درد بی درمان شدم
چون سر و کار مرا سامان نماند
من ز حیرت بی سر و سامان شدم
عاشق صاحب جمالی شد دلم
کز کمال حسن او حیران شدم
تا بدیدم آفتاب روی او
بر مثال ذره سرگردان شدم
چون نبودم مرد وصلش لاجرم
مدتی غمخوارهٔ هجران شدم
مدتی رنجی کشیدم در جهان
جان و دل درباختم سلطان شدم
همچو مرغی نیم بسمل در فراق
پر زدم بسیار تا بی جان شدم
چون به جان فانی شدم در راه او
در فتا شایستهٔ جانان شدم
چون بقای خود بدیدم در فنا
آنچه میجستم به کلی آن شدم
رستم از عار خود و با یار خود
بی خود اندر پیرهن پنهان شدم
تا که عطار این سخن آزاد گفت
بندهٔ او از میان جان شدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و حالاتی که به واسطه آن دچار شده، سخن میگوید. او از سرگردانی و غرق شدن در دریای عشق صحبت میکند و بیان میکند که دلش در آتش عشق میسوزد و دچار دردی بیدرمان شده است. وقتی که او چهره معشوقش را میبیند، به شگفتی میافتد و احساس سرگشتگی میکند. به دلیل عدم دسترسی به وصال معشوق، مدتی را در غم و جدایی میگذراند و مانند پرندهای آسیبدیده در انتظار وصال است. در نهایت، شاعر به نتیجه میرسد که فقدان خود را در عشق میبیند و به نوعی از خود گذشتگی دست میزند و به مقام بندگی و مشاهده عشق میرسد.
هوش مصنوعی: وقتی به خاطر عشق دچار سردرگمی شدم، در دریای نامشروع و بیپایانی غرق شدم.
هوش مصنوعی: وقتی که قلبم در آتش عشق او افتاد، به درد بیپایانی مبتلا شدم که هیچ درمانی ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی که دیگر هیچ سامان و ترتیبی در امورم باقی نمانده، از حیرت و سردرگمی به وضعیتی بدون سر و سامان افتادهام.
هوش مصنوعی: دل من به عشق زیبایی گرفتار شده که از کمال و زیباییاش به شدت شگفتزده شدهام.
هوش مصنوعی: وقتی که آفتاب چهرهاش را دیدم، مانند ذرهای بیهدف و سرگردان شدم.
هوش مصنوعی: از آنجا که در کنار او نبودم، ناگزیر مدتی است که به خاطر دوری از او غمگین و دلشکسته شدهام.
هوش مصنوعی: مدتی را در این دنیا درد و زحمت کشیدم و جان و دلم را فدای عشق کردم، حالا به مقام سلطنت رسیدهام.
هوش مصنوعی: من مانند پرندهای هستم که نمیتواند پرواز کند و در جدایی بسیار تلاش کردهام تا حدی که دیگر جان ندارم.
هوش مصنوعی: زمانی که من تمام وجودم را برای عشق او فدای کردم، در آن لحظه، شایسته و سزاوار عشق محبوب شدم.
هوش مصنوعی: وقتی دیدم که وجودم در زوال است، متوجه شدم که آنچه به دنبالش بودم، به طور کامل خودم شدم.
هوش مصنوعی: رستم به خاطر خجالتش و به دلیل همراهی با دوستش، درون پیراهنش پنهان شد و حالتی گیج و بیخبر پیدا کرد.
هوش مصنوعی: وقتی عطار این کلمات را بدون هیچ قیدی بیان کرد، من از عمق وجودم به او وابسته شدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای ز وصلت هر زمان حیران شدم
در تحیر سر بسر گردانشدم
تا جمالش دیده ام حیران شدم
همچو زلفش بی سر و سامان شدم
آفتاب حسن او چون رو نمود
من چو سایه از میان پنهان شدم
جام درد و دُرد عشقش خورده ام
[...]
در فضای عشق بال افشان شدم
لایق قربانی جانان شدم
تن نهادم پای تا سرجان شدم
جان چه باشد جملگی جانان شدم
پای بند نفس نا فرمان شدم
زیر بار ذلت و عصیان شدم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.