عطار » پندنامه » بخش ۵۰ - در چار خصلت که ترک کردن میباید
هر که او با دوستان یکدل بود
جمله مقصود دلش حاصل بود
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۸ - قبول کردن خلیفه هدیه را و عطا فرمودن با کمال بینیازی از آن هدیه و از آن سبو
لطف سبزه جزو لطف گل بود
بانگ قمری جزو آن بلبل بود
![مولانا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/moulavi.gif)
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۵۳ - داستان مشغول شدن عاشقی به عشقنامه خواندن و مطالعه کردن عشقنامه در حضور معشوق خویش و معشوق آن را ناپسند داشتن کی طلب الدلیل عند حضور المدلول قبیح والاشتغال بالعلم بعد الوصول الی المعلوم مذموم
آنک یک دم کم دمی کامل بوَد
نیست معبودِ خلیل، آفل بوَد
![مولانا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/moulavi.gif)
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۷۷ - مسلهٔ فنا و بقای درویش
مات زید زید اگر فاعل بود
لیک فاعل نیست کو عاطل بود
![مولانا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/moulavi.gif)
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۶۴ - در ابتدای خلقت جسم آدم علیهالسلام کی جبرئیل علیهالسلام را اشارت کرد کی برو از زمین مشتی خاک برگیر و به روایتی از هر نواحی مشت مشت بر گیر
جان جان تن حیات دل بود
پس ز دادش داد تو فاضل بود
![مولانا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/moulavi.gif)
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۶ - حکایت ضیاء دلق کی سخت دراز بود و برادرش شیخ اسلام تاج بلخ به غایت کوتاه بالا بود و این شیخ اسلام از برادرش ضیا ننگ داشتی ضیا در آمد به درس او و همه صدور بلخ حاضر به درس او ضیا خدمتی کرد و بگذشت شیخ اسلام او را نیم قیامی کرد سرسری گفت آری سخت درازی پارهای در دزد
عاشقان را باده خون دل بود
چشمشان بر راه و بر منزل بود
![مولانا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/moulavi.gif)
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۴ - بیان استمداد عارف از سرچشمهٔ حیات ابدی و مستغنی شدن او از استمداد و اجتذاب از چشمههای آبهای بیوفا کی علامة ذالک التجافی عن دار الغرور کی آدمی چون بر مددهای آن چشمهها اعتماد کند در طلب چشمهٔ باقی دایم سست شود کاری ز درون جان تو میباید کز عاریهها ترا دری نگشاید یک چشمهٔ آب از درون خانه به زان جویی که آن ز بیرون آید
قرةالعینت چو ز آب و گل بود
راتبهٔ این قره درد دل بود
![مولانا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/moulavi.gif)
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۸ - در بیان آنکه ملکالموت آیینه صافی است که هر کس روی خود در او میبیند اگر دیو است دیوش میبیند و اگر فرشته است فرشته الی مالانهایه
قهر بیند از او چو غافل بود
لطف بیند هر آنکه عاقل بود
![سلطان ولد](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/valad.gif)
حکیم نزاری » ادبنامه » باب ششم - در فرصت نگاه داشتن و حاجت خواستن » بخش ۱
چنان شاد و خرسند و خوش دل بوَد
که مقصودش از وقت حاصل بوَد
![حکیم نزاری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nezari.gif)
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۶ - راز نامه عتاب آمیز ظل الله سوی شمس الحق خضر خان
تعال الله ندانم کان چه دل بود
که نزدش گوهری زانگونه گل بود؟
![امیرخسرو دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khosro.gif)
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلعالانوار » بخش ۵ - عشق
سردی دل مردگی دل بود
خون چو به تن سرد شود گل بود
![امیرخسرو دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khosro.gif)
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۴۷ - کشته شدن تنبل جادو به دست شمسه و چگونگی آن
نشاید تو را کینه در دل بود
چنین گفتگو کار مشکل بود
![خواجوی کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khajoo.gif)
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷
یاد باد آن که سرِ کویِ توام منزل بود
دیده را روشنی از خاکِ درت حاصل بود
راست چون سوسن و گل از اثرِ صحبتِ پاک
بر زبان بود مرا آنچه تو را در دل بود
دل چو از پیرِ خِرَد نَقلِ مَعانی میکرد
[...]
![حافظ](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/hafez.gif)
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - نامه نوشتن لیلی به مجنون و عذر خواستن که شوهر کردن نه اختیار وی بلکه تکلیف مادر و پدر بود
پیوسته ز کار خود خجل بود
وز عاشق خویش منفعل بود
![جامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/jami.gif)
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » مثنویات » شمارهٔ ۷ - این مثنوی ست در قناعت
تخم پراکنده که در گل بود
تخم پراکندگی دل بود
![جامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/jami.gif)
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۶۷ - غزل گفتن باربد از زبان خسرو
مرا با عشق، مهر لم یزل بود
از آنم دایم این شغل و عمل بود
![سلیمی جرونی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/jarooni.gif)