گنجور

 
۱
۲
۳
۴
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در مدح شمس‌الملک نصر

 

نماز شام، چو پنهان شد آتش اندر آب

سپهر چهره بپوشید زیر پر غراب

چو بر کشید سر از باختر علامت شب

فرو کشید عَلَم‌دار آفتاب طناب

هوا نهان شد در زیر خیمه ازرق

[...]

۵۷ بیت
عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - قصیده

 

عنان همت مخلوق اگر به دست قضاست

چرا دل تو چراگاه چون و چند و چراست؟

گر اعتقاد درست است، اعتراض محال

ور اعتراض ثواب است، اضطراب خطاست

بلاست جستن بیشی و پیشدستی باز

[...]

۳۸ بیت
عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح شمس الملک

 

خوشا باد سحرگاهی، که بر گلشن گذر دارد

که هر فصلی و هر وقتی یکی حال دگر دارد

گهی بر عارض هامون ز برگ لاله گل پوشد

گهی بر ساحت صحرا ز نقش گل صور دارد

دم عیسی‌ست، پنداری، که مرده زنده گرداند

[...]

۲۹ بیت
عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - قصیده ناتمام التزام مور و موی

 

اگر موری سخن گوید، و گر مویی روان دارد

من آن مور سخن گویم، من آن مویم که جان دارد

تنم چون سایه مویست و دل چون دیده موران

ز هجر غالیه مویی، که چون موران میان دارد

اگر مر آب و آتش را مکان ممکن بود مویی

[...]

۱۵ بیت
عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح نصیرالدوله نصر

 

الا یا مشعبد شمال معنبر

بخار بخوری تو، یا گرد عنبر؟

نه روحی، ولیکن چو روحی مصفا

نه نوری، ولیکن چو نوری منور

چو آرام گیری هوای تو بی جان

[...]

۱۳۴ بیت
عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در مدح نصر بن ابراهیم

 

سپیده دم، چو از گردون نهان شد گوهرین پیکر

زمین ساجگون بنهاد تاج عاجگون بر سر

هوای قیر گون بر چد نقاب قیرگون از رخ

برآمد روز روشن تاب از فیروزه گون منظر

شعاع صبح زرین کرد ارکان فلک یک ره

[...]

۴۴ بیت
عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مدح خاقان ملک خضر

 

نسیم زلف آن سیمین صنوبر

مرا بر کرد دوش از خوابگه سر

گل افشانان ببالینم گذر کرد

پیامی داد ازان معشوق دلبر

عتاب آمیز گفت: ای سست پیمان

[...]

۵۱ بیت
عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در مدح نصیر الدوله ناصرالدین ابوالحسن نصر

 

خیز، ای بت بهشتی، آن جام می بیار

کار دی بهشت کرد جهان را بهشت وار

نقش خورنقست همه باغ و بوستان

فرش ستبرقست همه دشت و کوهسار

فرشی فگنده دشت، پر از نقش بافرین

[...]

۸۱ بیت
عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - قصیدهٔ ناتمام در مدح ملک تاج الملوک محمود

 

وقت گل سوری، خیز ای نگار

بر گل سوری می سوری بیار

بربط سُغدی را گردن بگیر

زخمهٔ زیر و بم او برگمار

زان می نوشین، که چو جانم بدی

[...]

۹ بیت
عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در نکوهش اغل نام

 

ای آفتاب ملک، رهی خفته بود دوش

غایب شده ز عقل و جدا مانده ای ز هوش

وقت سحر، که چشم شود باز از قضا

دیدم بکوی خلقی ماننده سروش

گفتند بنده را که: اغل را شه جهان

[...]

۱۷ بیت
عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - تغزل

 

دوش آن صنم سنگدل سیم بنا گوش

آمد بر من تنگ دل و خسته و مدهوش

دو نرگس مخمور چو دو نایژه خون

دو لعل گهر پوش چو دو ناوچه نوش

ای عارض سیمینش پر از قطره سیماب

[...]

۱۱ بیت
عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - در نکوهش اغل نام

 

دهانت، ای اغل، گنده ریش، گنده بغل

همی کند همه شب گوه سگ به دندان حل

همه جهان زره کون همی ریند و تو باز

گه از دهان ریی و گه ز کون و گه ز بغل

به پیش شاه چنانی که پیش آدم دیو

[...]

۲۷ بیت
عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در مدح شمس الملک

 

رسول بخت بمن بنده دوش داد پیام

بدان گهی که فلک زد بدل ضیا بظلام

سپاه روز بر افگند خر گه از صحرا

زدند لشکر شب گرد کوه و دشت خیام

چه گفت؟ گفت که: ای تیره خاطر از چه چنین

[...]

۳۸ بیت
عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح ابوالمظفر ابراهیم

 

مست و شادان در آمد از در تیم

کرده بیجاده جای در یتیم

زیر خط زبر جدش میمی

زیر زلف معنبرش صد جیم

زیر آن جیم طوبی و فردوس

[...]

۳۶ بیت
عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح نصر

 

خیال آن صنم سرو قد سیم ذقن

بخواب دوش یکی صورتی نمود بمن

هلال وار رخ روشنش گرفته خسوف

کمند وار قد راستش گرفته شکن

هزار شعله آتش فروخته در دل

[...]

۵۹ بیت
عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - قصیده ناتمام در مدح الب ارسلان

 

به گردون برین بر شد، ز فخر این ملکت ایران

که گسترد از برش سایه خجسته رایت سلطان

اگر ویران شد این ایران ز جور ترکمانان بد

ز عدل شاه نیک‌اختر به ساعت گردد آبادان

خداوند جهان، الب ارسلان، سلطان دین‌پرور

[...]

۱۲ بیت
عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در مدح کمال الدین محمود

 

زهی دولت! زهی ملکت! زهی همت! زهی سلطان!

زهی حشمت! زهی نعمت! زهی قدرت! زهی امکان!

سپاس آن را که توفیقش موافق گشت با دولت

بتابید چنین دولت، به اقبال چنین سلطان

چنین سلطان، که چشم ملک در علم چنو کمتر

[...]

۲۸ بیت
عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - قصیده ناتمام در مدح شمس المک ناصر الدین نصر

 

ای نگار، از بس که اندر دلبری دستان کنی

هر زمان ما را به عشق خویش سرگردان کنی

عاشقی با تو خطر کردن بود با جان خویش

زانکه نپسندی تو دل تنها و قصد جان کنی

گه ز گرد مشک بر خورشید نقاشی کنی

[...]

۲۲ بیت
عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱

 

خواهم همه را کور ز عشق رویت

تا من نگرم بس برخ نیکویت

یا خود خواهم همی دو چشم خود کور

تا دیدن دیگری نبینم سویت

۲ بیت
عمعق بخاری
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲

 

ای شاه، بهار دشمنانت دی باد

در دست تو بند زلف و جام می باد

چشم عدو از خون جگر رنگین باد

هر جا که روی تو نصرة اندر پی باد

۲ بیت
عمعق بخاری
 
 
۱
۲
۳
۴
 
تعداد کل نتایج: ۶۴