صوفی ز سر توبه، شد با سر پیمانه
رخت و بنه از مسجد، آورد به میخانه
هر صورت آبادان، کز باده شود ویران
معموره معنی دان، یعنی چه که ویرانه
سودی ندهد توبه، زان مِیْ که بود ساقی
در دور ازل با ما، پیموده به پیمانه
دانی که کند مستی، در پایه سرمستی
مردی ز سر هستی، برخاسته مردانه
در صومعه با صوفی، دارم سرِ مِیْ خوردن
ناصح سر خُم برکن، بَرنِه سر افسانه
ما را کشش زلفت، صد دام جوی ارزد
زنهار که نفروشی، آن دام به صد دانه
در هم گسلم هر دم، از دست تو زنجیری
زنجیر کجا دارد، پای من دیوانه
چون شمع سری دارم، بر باد هوا رفته
جانی و به خود هیچش، پروانه چو پروانه
زاهد به دعا عقبی، خواهد دگری دنیا
هرکس پی مقصودی، سلمان پی جانانه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ دگرگونی روحی و معنوی شاعر است. شاعر از ترک توبه و ورود به دنیای خوشیهای مادی سخن میگوید و به میخانه به عنوان مکانی برای آزادی و شادابی اشاره میکند. او به ویرانی زیباییهای ظاهری در اثر شراب اشاره میکند و میگوید که توبه از می که ساقی آن را به ما داده، بیفایده است. شاعر درگیر احساساتی از قبیل مستی و آزادی است و نسبت به زاهدانی که دنیا و آخرت را جدا میدانند، انتقاد میکند و برای عشق و ویژگیهای عشق، ارزش قائل است. در نهایت، او به زنجیرهایی که او را محدود کردهاند اشاره میکند و به ماهیت ناپایدار زندگی و وابستگی به عشق تأکید میکند.
هوش مصنوعی: صوفی که به خاطر توبهاش به دوری از میخوری پرداخته بود، با گذشت زمان، تصمیم گرفت که به سراغ پیمانه برود و لوازمش را از مسجد برداشته و به میخانه ببرد.
هوش مصنوعی: هر شکل و ظاهری که به سبب شراب و می خراب و ویران شود، به معنای آن ویرانی توجه کن، زیرا درک آن ویرانی چه ارزشی دارد؟
هوش مصنوعی: توبه کردن فایدهای ندارد، چون ساقی در ازل با ما شراب را در پیمانه ریخته و ما آن را نوشیدهایم.
هوش مصنوعی: میدانی که چه کسی مستی میآفریند؟ کسی که از اوج وجود خود، با شجاعت و مردانگی به پا خاسته است.
هوش مصنوعی: در کنار عارفان و زاهدان، مشغول لذت بردن از شراب هستم. نصیحتهای تو را نادیده میگیرم و به افسانهها و داستانها توجهی نمیکنم.
هوش مصنوعی: کشش و جذابیت زلف تو برای ما به اندازهای ارزش دارد که حتی اگر به قیمت صید صد چیز باارزش باشد، ارزشش را دارد. فقط مواظب باش که این جذابیت را به کسی نفروشی، بلکه آن را به بهای بینظیری نگهدار.
هوش مصنوعی: هر لحظه از دست تو زنجیری در هم میشکنم؛ زنجیری که پای من دیوانه را میبندد، کجا میتواند باشد؟
هوش مصنوعی: مانند شمعی هستم که سر دارم و جانم به خاطر وزش باد رفته است، اما هیچ اهمیت نمیدهم، مانند پروانهای که دور شمع میچرخد.
هوش مصنوعی: زاهد در دعا به دنبال بهشت و پاداش آخرت است، ولی هر کس دیگری در این دنیا برای هدف خاصی تلاش میکند. سلمان هم در جستجوی محبوب واقعیاش است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من بیخود و تو بیخود ما را که بَرد خانه؟
من چند تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه؟
در شهر یکی کس را هشیار نمیبینم
هریک بتر از دیگر شوریده و دیوانه
جانا به خرابات آ تا لذّتِ جان بینی
[...]
ای جان، چو سخن گویم مستانه و رندانه
سرمستم و لایعقل زان نرگس مستانه
پرسد ز سرشک خون جانم ز غمت، آری
پر گشته مرا آخر در عشق تو پیمانه
ای دوست، سر زلفت در سینه من بگشا
[...]
از مسجد و می خانه وز کعبه و بت خانه
مقصود خدا عشقست، باقی همه افسانه
بنما رخ زیبا را، تا فاش بگویم من :
«قد اشرف الدنیا من نور حمیانه »
هرکس صفتی دارد، با خود ز ازل آرد
[...]
پیمانه می جویان رفتم سوی میخانه
بیرون نروم زانجا پر ناشده پیمانه
شیخان مناجاتی رندان خراباتی
جویند ترا جانا در کعبه و بتخانه
در میکده سر مستم از ننگ خودی رستم
[...]
ای شعلهٔ حسنت را، جان ها شده پروانه
در حلقهٔ زلفت دل، مجنون و سیه خانه
شب تا به سحر ای شمع از شوق وصال تو
آغوش دلم باز است همچون پر پروانه
هرگاه به ما ساقی از غمزه اشارت کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.