|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و حالتی مست و ناهوشیار است که شاعر به آن دچار شده است. او از زیبایی معشوق خود، نرگس، سخن میگوید و حسی عمیق و دردآور را در دل خود احساس میکند. شاعر به دوستش میگوید که زلفش را در دل او بگشاید و درب قلبش را بگشاید. همچنین به جانبازی عشق و حسرتی که از جدایی معشوق به دل دارد اشاره میکند. در نهایت، او به سفر و دوری معشوقش اشاره میکند و از آن حالت رندانه و عاشقانهاش سخن میگوید.
هوش مصنوعی: ای جان، وقتی که صحبت میکنم، با حالتی سرمست و ش carefree اظهار میکنم. از همین چشمهای جذاب و مسحورکنندهات، دلتنگ و بیفکر شدهام.
هوش مصنوعی: نگران دلشکستگی و غم است و میپرسد که آیا قلبش از اشکها و غمهایش پر شده است. در عشق تو، دیگر هیچ ظرفی برای نگهداری این احساسات نمانده و تمام وجودش تحت تأثیر عشق تو قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: ای دوست، با دستهای زیبا و پر زلفت، در سینه من را باز کن و زنجیرها را بگسار. این در تنها یک در نیست، بلکه سرها و افکار ما در این خانه به هم پیوند خوردهاند.
هوش مصنوعی: با محبت و جاذبه چشمان او، تو به دنبال عشق او رفتی. ای خسرو! تو با حالتی دلربا و دوستانه از اینجا رفتی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من بیخود و تو بیخود ما را که بَرد خانه؟
من چند تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه؟
در شهر یکی کس را هشیار نمیبینم
هریک بتر از دیگر شوریده و دیوانه
جانا به خرابات آ تا لذّتِ جان بینی
[...]
صوفی ز سر توبه شد با سر پیمانه
رخت و بنه از مسجد آورد به میخانه
هر صورت آبادان کز باده شود ویران
معموره معنی دان یعنی چه که ویرانه
سودی ندهد تو به زان می که بود ساقی
[...]
از مسجد و می خانه وز کعبه و بت خانه
مقصود خدا عشقست، باقی همه افسانه
بنما رخ زیبا را، تا فاش بگویم من :
«قد اشرف الدنیا من نور حمیانه »
هرکس صفتی دارد، با خود ز ازل آرد
[...]
پیمانه می جویان رفتم سوی میخانه
بیرون نروم زانجا پر ناشده پیمانه
شیخان مناجاتی رندان خراباتی
جویند ترا جانا در کعبه و بتخانه
در میکده سر مستم از ننگ خودی رستم
[...]
ای شعلهٔ حسنت را، جان ها شده پروانه
در حلقهٔ زلفت دل، مجنون و سیه خانه
شب تا به سحر ای شمع از شوق وصال تو
آغوش دلم باز است همچون پر پروانه
هرگاه به ما ساقی از غمزه اشارت کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.