به قصد صید دیگر ریخت خون صید دل ما را
و گرنه هرگز این طالع نباشد بسمل ما را
به راه منزل اغیار پویانست و از خجلت
به هر کس می رسد پرسد نشان منزل ما را
ندارد تا دل ما هست غم در هیچ دل راهی
روا باشد که داند هر دلی قدر دل ما را
بگستر دامی اکنون کز اسیری نیست دل آگه
اگر خواهی بدست آورد صید غافل ما را
(سحاب) آزرده شد دستش ز قتل ما و در محشر
که می گوید جواب ادعای قاتل ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس درد و ناامیدی شاعر است که به خاطر عشق به معشوق دچار زخم و رنج شده است. شاعر به تصویر صید و شکار اشاره میکند و میگوید که این عشق و احساسات عمیق باعث خونی شدن دلش شده است. او در جستجوی راهی است تا معشوق خود را پیدا کند و از آثار جدایی و غم بر دلها صحبت میکند. همچنین اشاره میکند که هیچ کس نمیتواند به عمق درد و رنج دل او پی ببرد. در نهایت، شاعر به عواقب این عشق و اثراتش در روز محشر اشاره میکند و از آن به عنوان یک اتهام و درد متفاوت یاد میکند.
هوش مصنوعی: این شعر اشاره به آن دارد که دل ما در دام عشق گرفتار شده و به نوعی شکار شده است. اگرچه این وضعیت بسیار دشوار و دردناک است، اما بر اساس سرنوشت، به نظر میرسد که این سرنوشت چنین بوده و نمیتوان از آن فرار کرد. به عبارتی دیگر، عشق به ما آسیب میزند و ما در این معامله اجباری قرار داریم.
هوش مصنوعی: شخصی در حال حرکت به سمت خانه دیگران است و به خاطر شرم و خجالت، از هر کسی که به او میرسد، نشانی منزل خود را میپرسد.
هوش مصنوعی: زمانی که دل ما غمگین است، هیچ دل دیگری نمیتواند در این غم راهی به خود ببیند. فقط دلی که ارزش واقعی دل ما را میداند، میتواند درک کند که چه حالتی داریم.
هوش مصنوعی: اکنون باید دام خود را پخش کنی، زیرا دیگر دل ما آگاه از اسیری نیست. اگر میخواهی که ما را غافلانه به دام بیندازی، همین حالا اقدام کن.
هوش مصنوعی: ابر از کشتن ما ناراحت شده و در قیامت به قاتل ما پاسخ خواهد داد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
منور ساختی ای شمع خوبان محفل ما را
فروغ مطلع خورشید دادی منزل ما را
چراغ دیدهٔ دل شد ز یُمن مقدمت روشن
اثر بین طالع مسعود و بخت مقبل ما را
به آب دیده خواهم متصل ای سایهٔ رحمت
[...]
خوشم کآتش زد امشب آه حسرت محفل ما را
اجل شاید به این تقریب یابد منزل ما را
حدیث عشق ما را ناکسی تا نشنود، خواهم
کسی غیر از سگ او نشنود درد دل ما را
تامل چیست، برکش تیغ و قتل ما غریبان کن
[...]
فراق دوستان بسیار پیش آمد دل ما را
غم بیرون گرفت از ما هوای منزل ما را
گل افشان بود با تو هر بن خار و سر سنگی
تو چون رفتی از اینجا آفتی زد حاصل ما را
عفاک الله به قید عشقم از هستی برآوردی
[...]
ندارد بحر و کان سرمایه دست و دل ما را
گهر چون ابر می ریزد ز دامن سایل ما را
که می آید به سروقت دل ما جز پریشانی؟
که می پرسد به غیر از سیل راه منزل ما را؟
به تیغ بی نیازی خون آهوی حرم ریزد
[...]
الهی آب و رنگ شعله ده مشت گل ما را
نمکزار تبسّم کن لب زخم دل ما را
مباد آسیب تدبیر گشایش ره درو یابد
به چین جبهة خوبان گره کن مشکل ما را
مکرّر شد به یک عادت تپیدن بیمِ آرامست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.