فراق دوستان بسیار پیش آمد دل ما را
غم بیرون گرفت از ما هوای منزل ما را
گل افشان بود با تو هر بن خار و سر سنگی
تو چون رفتی از اینجا آفتی زد حاصل ما را
عفاک الله به قید عشقم از هستی برآوردی
به یک مشکل نمودی حل هزاران مشکل ما را
اگر مقبول اگر مردود حرف ما اثر دارد
توان تعویذ بازو کرد سحر باطل ما را
سرشت ما خواص مهر و طبع دوستی دارد
برهمن بت نمی سازد مگر مشت کل ما را
همه افسانه گیسو و رخسار تو می گویم
شب ما نور می بخشد چراغ محفل ما را
بشارت در گذر دادیم و شاهد در نظر داریم
به دیدار تو چشم افتاد بخت مقبل ما را
درین صحرا «نظیری » نیست لاغرتر ز ما صیدی
که بر فتراک می بندد شکار بسمل ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و درد فراق از دوستان میپردازد. شاعر از غم و اندوهی که دوری عزیزان بر دلش میآورد میگوید و توصیف میکند که چگونه این دوری بر زندگیاش تأثیر میگذارد. عشق و دوستی را به عنوان نیروهایی که زندگی را شکل میدهند، معرفی میکند و تأکید میکند که حتی در مشکلات، یاد و خاطره دوست میتواند آرامشبخش باشد. در نهایت، شاعر از زیباییهای دوست و تأثیر آن بر زندگیاش یاد میکند و ابراز میکند که در این دنیا هیچ کس مانند خود او حس تنهایی و فراق را تجربه نمیکند.
هوش مصنوعی: فراق و جدایی از دوستان خیلی پیش آمده و این جدایی باعث شده که دل ما غمگین شود و دیگر نتوانیم به خانه و اوضاع خودمان فکر کنیم.
هوش مصنوعی: هر گلی که در کنار تو شکفته بود، با رفتن تو همه خزان و تلخی به بار آورد و حاصل و ثمر ما را از بین برد.
هوش مصنوعی: خدای تو رحمت کند، به خاطر عشق تو مرا از تمام دردها و مشکلات رها کردی و با یک اقدام، هزاران مشکل ما را حل کردی.
هوش مصنوعی: حرف ما حتی اگر مورد پذیرش یا رد قرار گیرد، تأثیر خود را دارد. ما میتوانیم با جادوی خاصی نیروی نامطلوب خود را بیاثر کنیم.
هوش مصنوعی: طبیعت ما سرشار از محبت و دوستی است و بر همین اساس، نمیتوانیم چیزی که با این ویژگیها سازگار نیست بسازیم.
هوش مصنوعی: من تمام داستانها و زیباییهای مو و چهرهات را میگویم، زیرا شب ما را روشن میسازد و محفل ما را زینت میدهد.
هوش مصنوعی: ما بشارتهایی به تو دادیم و در دل خود، شاهدی از آنچه میبینیم داریم. با دیدن تو، شانس و خوشبختی به سراغ ما آمده است.
هوش مصنوعی: در این بیابان هیچ کس به اندازه ما که گرفتار شدهایم، ضعیفتر نیست. ما مانند صیدهایی هستیم که به دام میافتیم و زندگیمان در خطر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
منور ساختی ای شمع خوبان محفل ما را
فروغ مطلع خورشید دادی منزل ما را
چراغ دیدهٔ دل شد ز یُمن مقدمت روشن
اثر بین طالع مسعود و بخت مقبل ما را
به آب دیده خواهم متصل ای سایهٔ رحمت
[...]
خوشم کآتش زد امشب آه حسرت محفل ما را
اجل شاید به این تقریب یابد منزل ما را
حدیث عشق ما را ناکسی تا نشنود، خواهم
کسی غیر از سگ او نشنود درد دل ما را
تامل چیست، برکش تیغ و قتل ما غریبان کن
[...]
ندارد بحر و کان سرمایه دست و دل ما را
گهر چون ابر می ریزد ز دامن سایل ما را
که می آید به سروقت دل ما جز پریشانی؟
که می پرسد به غیر از سیل راه منزل ما را؟
به تیغ بی نیازی خون آهوی حرم ریزد
[...]
الهی آب و رنگ شعله ده مشت گل ما را
نمکزار تبسّم کن لب زخم دل ما را
مباد آسیب تدبیر گشایش ره درو یابد
به چین جبهة خوبان گره کن مشکل ما را
مکرّر شد به یک عادت تپیدن بیمِ آرامست
[...]
به امید کسی نگذاشت بیدادش دل ما را
خدا اجری دهد در کشتن ما قاتل ما را
هوای معتدل کشت پریشان را نمی سازد
ز برقی پرورد هر لحظه دهقان حاصل ما را
غبار خاطر مقصد شود سعی فضول اینجا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.