گنجور

 
سحاب اصفهانی

آن شوخ را ز دوستیم تا خبر نبود

هر لحظه دوستیش بمن بیشتر نبود

تدبیر اگر چه جز به دعای سحر نبود

کردم بسی دعا و یکی را اثر نبود

شد مهربان زناله دلش لیک با رقیب

خوش آن زمان که ناله ی ما را اثر نبود

فرزانه آنکه بر درد و نان نرفت و ساخت

با لقمه ی جوینی اگر بود یا نبود

مه در حذر ز آه دلم بود دوش و باز

آن ماه را ز آه دل من حذر نبود

دل بستگی نبود مرا تا به آشیان

از تند باد حادثه زیر و زبر نبود

هر چیز کآیدت بنظر پرتوی ازوست

خوش آن که هر چه دید جز او در نظر نبود

جز راه کوی خویش (سحابت) در انتظار

یک شب نشد که بر سر هر رهگذر نبود

 
 
 
کمال‌الدین اسماعیل

خورشید چرخ شرع که نور چراغ فضل

الّا ز شمع خاطر تو مقتبس نبود

در چشم همّت تو بمیزان اعتبار

گوی زمین موازن پرّ مگس نبود

گردی ز خاک مرکب تو باد نداشت

[...]

امیرخسرو دهلوی

زین پیشتر چنین دلت از سنگ و رو نبود

و آزار دوستانت برین گونه خو نبود

پیوسته عادت تو چنین بود در بدی

یا خود همیشه عادت خوبان نکو نبود

آن کیست کو بدید در آن روی یک نظر؟

[...]

جهان ملک خاتون

چون دیده ام به هجر رخت پر ز خون بود

ما را اگر دمی بنوازی تو چون بود

مسکین دل ضعیف من ای نور دیدگان

با درد اشتیاق تو عضوی زبون بود

گفتم مگر شبی بنوازی مرا به لطف

[...]

محتشم کاشانی

حسن تو چند زینت هر انجمن بود

روی تو چند آینهٔ مرد و زن بود

تیر نظر به غیر میفکن که هست حیف

شیرافکن آهوی تو که روبه فکن بود

لطفی ندید غیر که مخصوص او نبود

[...]

صفایی جندقی

در شرع رسم رأفت و رحمت بنا نبود

یا بود همان به آل پیمبر روا نبود

باید یکی ز مردم دنیاش بشمرند

گیرم حسین در ره دین پیشوا نبود

از منبع عطاو نوا منع آب چیست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه