آن شوخ را ز دوستیم تا خبر نبود
هر لحظه دوستیش بمن بیشتر نبود
تدبیر اگر چه جز به دعای سحر نبود
کردم بسی دعا و یکی را اثر نبود
شد مهربان زناله دلش لیک با رقیب
خوش آن زمان که ناله ی ما را اثر نبود
فرزانه آنکه بر درد و نان نرفت و ساخت
با لقمه ی جوینی اگر بود یا نبود
مه در حذر ز آه دلم بود دوش و باز
آن ماه را ز آه دل من حذر نبود
دل بستگی نبود مرا تا به آشیان
از تند باد حادثه زیر و زبر نبود
هر چیز کآیدت بنظر پرتوی ازوست
خوش آن که هر چه دید جز او در نظر نبود
جز راه کوی خویش (سحابت) در انتظار
یک شب نشد که بر سر هر رهگذر نبود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر در مورد دوستی و عشق است. شاعر از بیوفایی دوستانه شاکی است و به ناامیدی خود از دعاها و تلاشهایی که برای جلب محبت معشوق کرده، اشاره میکند. او به نالههای دلش که هیچ تأثیری نداشتهاند، اشاره میکند و به تلخیهای زندگی و مشکلات مواجه شده با عشق و دوستی اشاره میکند. همچنین به بینش عمیقتری دربارهی دنیا و روابط انسانی دست مییابد که در آن، گاهی ویرانی و دلتنگی وجود دارد، و انسان باید با واقعیتهای زندگی کنار بیاید. در نهایت، شاعر حسرت میخورد که جز عشق حقیقی و خودِ او، چیز دیگری به نظرش نمیرسد.
هوش مصنوعی: آن شوخ از وقتی که خبری از دوستیاش نداشتم، احساس میکنم که هر لحظه بیشتر به دوستیاش نیاز داشتم.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه تدبیر و تدابیر فقط با دعای سحر نتیجه میدهد، من دعاهای زیادی کردم اما هیچ کدام اثری نداشت.
هوش مصنوعی: زن دلش شکسته و مهربان شده است، اما تنها زمانی که رقیبش خوشحال است، نالههای ما هیچ تاثیری ندارند.
هوش مصنوعی: فرزانه کسی است که تحت تأثیر سختیها و کمبودها قرار نمیگیرد و با شرایطی که دارد، زندگی را میسازد، حتی اگر فقط یک لقمه نان مختصر در اختیار داشته باشد یا نداشته باشد.
هوش مصنوعی: دیشب ماه از نالههای دل من دوری میکرد، اما باز هم آن ماه توجهی به درد دل من نداشت.
هوش مصنوعی: من هیچ وابستگیای نداشتم که بخواهم با حوادث سخت و تغییرات ناگهانی زندگی به هم بریزم یا درهم بشکنم.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به چشمت میآید، نوری از آن وجود دارد. خوشا به حال کسی که جز او در نظرش دیده نشود.
هوش مصنوعی: جز مسیر محبوب خود، هیچ شب و روزی نبود که در انتظار کسی نشسته باشم و هر رهگذر را به امید دیدار او تعقیب نکرده باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خورشید چرخ شرع که نور چراغ فضل
الّا ز شمع خاطر تو مقتبس نبود
در چشم همّت تو بمیزان اعتبار
گوی زمین موازن پرّ مگس نبود
گردی ز خاک مرکب تو باد نداشت
[...]
زین پیشتر چنین دلت از سنگ و رو نبود
و آزار دوستانت برین گونه خو نبود
پیوسته عادت تو چنین بود در بدی
یا خود همیشه عادت خوبان نکو نبود
آن کیست کو بدید در آن روی یک نظر؟
[...]
چون دیده ام به هجر رخت پر ز خون بود
ما را اگر دمی بنوازی تو چون بود
مسکین دل ضعیف من ای نور دیدگان
با درد اشتیاق تو عضوی زبون بود
گفتم مگر شبی بنوازی مرا به لطف
[...]
حسن تو چند زینت هر انجمن بود
روی تو چند آینهٔ مرد و زن بود
تیر نظر به غیر میفکن که هست حیف
شیرافکن آهوی تو که روبه فکن بود
لطفی ندید غیر که مخصوص او نبود
[...]
در شرع رسم رأفت و رحمت بنا نبود
یا بود همان به آل پیمبر روا نبود
باید یکی ز مردم دنیاش بشمرند
گیرم حسین در ره دین پیشوا نبود
از منبع عطاو نوا منع آب چیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.