نیند طالب می عاشقان که خوردستند
زجام عشق شرابی که تا ابد مستند
به روی مدعی آن در که سالها بستم
به حرف مدعی آخر به روی ما بستند
به فیض عشق در آغاز عاشقی دانم
هزار نکته که اهل جهان ندانستند
چه گونه وصل میسر شود که میل بتان
بود به سیم و زر و عاشقان تهیدستند
به پیش اهل خرد صعب تر بگویم چیست
ز نیستی کسان اینکه ناکسان هستند
اگر غم تو به مردن رود زدل بیرون
خوش آن کسان که بمردند و از غمت رستند
دگر (سحاب) زجور بتان چه اندیشم
که کرده اند به ما آنچه می توانستند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به حال و هوای عاشقان و عواطف پیچیدهی آنان میپردازد. او از شراب عشق و حال مستی عاشقان صحبت میکند و به دردها و نااهلیهایی که در طول سالها تجربه کردهاند اشاره میکند. شاعر بر این باور است که عشق و وصل در زندگی انسانها به راحتی میسر نیست و در مقابل سختیهای عاشقی، برخی افراد تا مرگ از غم رهایی مییابند. همچنین، او به بیرحمی و سختیهایی که از سوی معشوقان به عاشقان میرسد، نقد میکند. در نهایت، شاعر از این وضعیت غمانگیز و پرمشقت عاشقان ابراز ناراحتی میکند.
هوش مصنوعی: بسیاری از عاشقان به دنبال می و شربت عاشقی هستند، زیرا آن را نوشیدهاند و این شراب به قدری شیرین و عمیق است که تا ابد آنها را در حال مستی نگه میدارد.
هوش مصنوعی: من سالها در به روی مدعی بسته بودم، اما حالا که بالاخره او به حرفم توجه کرد، در را به روی خودمان بستند.
هوش مصنوعی: در ابتدای مسیر عشق، به لطف و برکت آن، به دانشی دست یافتهام که مردم جهان از آن بیخبرند.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان تضاد میان عشق واقعی و مادیات میپردازد. میگوید چگونه میتوان به وصالی دست یافت در حالی که زیباییها و محبوبها تنها به زرق و برق و ثروت علاقهمندند و عاشقان واقعی عموماً در تنگدستی به سر میبرند. در واقع، این معضل به ما نشان میدهد که عشق و زیباییهای ظاهری با هم در تضاد هستند و برای رسیدن به وصل و عشق واقعی، نیاز به عشق ناب و رهایی از دلبستگیهای مادی است.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم به افرادی که دارای فهم عمیقی هستند، بگویم که مسئله چیست، زیرا آنها ممکن است به دلیل نادانی یا عدم درک درست از موضوع، نتوانند آن را درک کنند.
هوش مصنوعی: اگر غم تو از دل بیرون برود و به مرگ منتهی شود، خوشا به حال آن کسانی که مردند و از درد و غم تو رهایی یافتند.
هوش مصنوعی: بر اساس آنچه از رفتار و سختیهایی که بتان (عشق و معشوق) به من تحمیل کردهاند، دیگر چه فکری درباره ابرها و بارانها بکنم؟ آنها هر چه در توان داشتند، به ما کردهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند
جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند
حریف مجلس ما خود همیشه دل میبرد
علی الخصوص که پیرایهای بر او بستند
کسان که در رمضان چنگ میشکستندی
[...]
چو زلف خویش چرا عهد یار بشکستند
چرا به تیغ جفا جان خستگان خستند
ز محنت شب هجران و اشتیاق وصال
به چشم حسرت ما راه خواب دربستند
قسم به روی چو خورشید تو که هشیاران
[...]
به هوش سیر چمن کن که شاهدان مستند
قرابه بر سر ابر بهار بشکستند
چمن پیاله کش است و صبا قدح پیمای
معاشران صبوحی ز خواب برجستند
به زیر خرقه نهان باده می خورد صوفی
[...]
ز فتنه ای دل و جانم به ناله بر دستند
که ناز و عشوه ز تاثیر صحبتش مستند
چگونه می به میان آورم در این مجلس
که باده حوصله سوز است و جمله بد مستند
کدام بزم بچیدم که تنگ حوصله گان
[...]
فسردگان که طلسم وجود نشکستند
ازین چه سود که چون کف به بحر پیوستند
ز جوش بیخبری کردهایم خود را گم
وگرنه توشهٔ ما بر میان ما بستند
چه باده شوق تو در ساغر شهیدان ریخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.