الهی حل مگردان تا قیامت مشکل ما را
مکن چون لاله پیدا در جهان داغ دل ما را
خیالی ساز یارب هر جا که در بزم ما سازد
بپرداز از حکایت های عالم محفل ما را
به شادی بگذران از تنگنای زندگی یارب
مبادا غم در این وادی زند ره، محمل ما را
نمی خواهیم در محشر بهای خون خود از کس
همان کن روبرو یک بار با ما قاتل ما را
به آبروی خشک خویشتن شادیم چو گوهر
مبادا تر کنی با آب حیوان ساحل ما را
ز بی دردان عالم درد ما را کس چرا پرسد
که غیر از صاحب دل کس نمی داند دل ما را
چو گردد استخوانم نرم ای پیر مغان بشنو
که گر افتد نه برداری ز پای خم گل ما را
دل ما را همین سرگرم دارد در خرابیها
که کس جز ما نمیداند سعیدا منزل ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به دعا و درخواست از خدا اختصاص دارد. شاعر از خداوند میخواهد که مشکلات او را تا قیامت حل نکند و دلتنگی خود را به مانند لاله در جهان نشان ندهد. او از خدا میخواهد که هر جایی که شادی در بزم او ایجاد میشود، از داستانهای حزنانگیز دور باشد و غم وارد زندگیاش نشود. همچنین، شاعر تمایل دارد که در روز قیامت با قاتل خود روبرو نشود و در عوض از آبروی خود شاد باشد. او بیان میکند که درد دلش را هیچکس جز خود او نمیداند و از پیر مغان میخواهد که به او گوش دهد. در نهایت، او به این نکته اشاره میکند که دلش در خرابیها سرگرم است و هیچکس نمیداند که منزل واقعی او کجاست.
هوش مصنوعی: پروردگارا، مشکلات ما را تا قیامت حل نکن، زیرا درد دل ما مانند لالهای نمایان در این جهان است.
هوش مصنوعی: ای خدا، آرزوی من این است که هر جا که در گردهمایی ما شور و نشاطی به پا میشود، افسانهها و داستانهای عالم را فراموش کنیم و تنها به محفل خودمان بپردازیم.
هوش مصنوعی: خداوندا، عمر ما را در شادی سپری کن و نگذار که غم و اندوه به این مسیر زندگی ما وارد شود و ما را به زحمت بیندازد.
هوش مصنوعی: نمیخواهیم در روز رستاخیز، برای خون خود از کسی طلب بهایش کنیم. تنها یک بار کافی است که قاتل ما رو در رو با ما بیاید.
هوش مصنوعی: ما به خاطر احترام و آبروی خود خوشحالیم و امیدواریم که مبادا با آبی که از دریا میآید، زیبایی و اصالت ما را تحتالشعاع قرار دهی.
هوش مصنوعی: هیچ کس از درد ما نمیپرسد، چون تنها کسانی که دل دارند میتوانند احساس ما را درک کنند.
هوش مصنوعی: وقتی که بدنم نرم شود، ای پیر مغان، به یاد داشته باش که اگر من به زمین بیفتم، نمیتوانی از پایم گل ما را برداری.
هوش مصنوعی: دل ما در خرابیها سرگرم است، چون کسی جز ما از وضعیت و حال منزل ما خبری ندارد، ای سعید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
منور ساختی ای شمع خوبان محفل ما را
فروغ مطلع خورشید دادی منزل ما را
چراغ دیدهٔ دل شد ز یُمن مقدمت روشن
اثر بین طالع مسعود و بخت مقبل ما را
به آب دیده خواهم متصل ای سایهٔ رحمت
[...]
خوشم کآتش زد امشب آه حسرت محفل ما را
اجل شاید به این تقریب یابد منزل ما را
حدیث عشق ما را ناکسی تا نشنود، خواهم
کسی غیر از سگ او نشنود درد دل ما را
تامل چیست، برکش تیغ و قتل ما غریبان کن
[...]
فراق دوستان بسیار پیش آمد دل ما را
غم بیرون گرفت از ما هوای منزل ما را
گل افشان بود با تو هر بن خار و سر سنگی
تو چون رفتی از اینجا آفتی زد حاصل ما را
عفاک الله به قید عشقم از هستی برآوردی
[...]
ندارد بحر و کان سرمایه دست و دل ما را
گهر چون ابر می ریزد ز دامن سایل ما را
که می آید به سروقت دل ما جز پریشانی؟
که می پرسد به غیر از سیل راه منزل ما را؟
به تیغ بی نیازی خون آهوی حرم ریزد
[...]
الهی آب و رنگ شعله ده مشت گل ما را
نمکزار تبسّم کن لب زخم دل ما را
مباد آسیب تدبیر گشایش ره درو یابد
به چین جبهة خوبان گره کن مشکل ما را
مکرّر شد به یک عادت تپیدن بیمِ آرامست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.