گداخت سیم وش آن شوخ سیمبر ما را
به پیچ و تاب درآورد آن کمر ما را
چو جام، گردش آن چشم پرخمار امروز
ز حادثات جهان کرد بی خبر ما را
چو گردباد به خود ای نفس، چه می پیچی؟
چو آب برد لب خشک و چشم تر ما را
چه طالع است که هر گاه چون نگاه به غیر
فکند تا نظر، افکند از نظر ما را
کمال بی هنری انتهای بی عیبی است
که خلق، عیب نسازند جز هنر ما را
علاج غفلت ما را که می تواند کرد
که مونس رگ خواب است نیشتر ما را
چه غوطه ها که به یک قطره خون دل نزدیم
که تا گمان نکند غیر، بی جگر ما را
حرارت دل بی تاب و آتش شوقش
فکنده است چو خورشید در به در ما را
ز خط و خال گناه است حسن روی ثواب
که نفع نیست ز سودای بی ضرر ما را
چه زندگی است سعیدا که از نظر چون عمر
گذشت یار و نیاورد در نظر ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق و تنشهای درونی شاعر میپردازد. شاعر از تأثیرات عشق و زیباییها صحبت میکند که او را در پیچ و خمهای زندگی و احساساتش گرفتار کرده است. او به تیرهگیها و غفلتها اشاره میکند و به بیخبری از وقایع پیرامون خود میپردازد. همچنین، در عین حال از غم و اندوهی که به خاطر دوری و جدایی از معشوق به دل دارد، سخن میگوید. در پایان، شاعر به این نتیجه میرسد که زندگی بدون دیدن یار و معشوق، چیزی جز گذران عمر نیست.
هوش مصنوعی: آن زیبای بازیگوش با چهرهای روشن و درخشان، ما را به لذت و تماشای خود مشغول کرده و حالا به خاطر زیبایی کمرش، ما را به حیرت واداشته است.
هوش مصنوعی: چشم پر از خواب امروز همچون جامی است که ما را از اتفاقات و حوادث جهان بیخبر کرده است.
هوش مصنوعی: ای نفس، چرا به خود میپیچی و مشغول میشوی مانند گردباد؟ مثل آبی که لبهای خشک و چشمان تشنه ما را میبرد.
هوش مصنوعی: چهقدر بدشانسیم که هر بار که او به دیگران نگاه میکند، نگاهی که به ما دارد را از یاد میبرد.
هوش مصنوعی: کمال بی هنری به این معناست که وقتی هیچ هنری وجود نداشته باشد، دیگر عیبی هم برای به وجود آمدن وجود ندارد. در واقع، انسانها فقط میتوانند عیبهایی را نسبت به هنر خود بسازند.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر از وضعیت خود صحبت میکند که به خواب سنگین و غفلت دچار شده است. او به دنبال کسی میگردد که بتواند او را از این غفلت نجات دهد، یعنی کسی که بتواند او را بیدار کند و به یادآوری حقیقت و موعظه بپردازد. "مونس رگ خواب" به معنای کسی است که میتواند به یادآوری و بیداری کمک کند و اشاره به عمیقترین احساسات و تجربیات فرد دارد. اما در نهایت، شاعر احساس میکند که حتی با وجود این کمکها، غفلت هنوز در وجود او وجود دارد و این موضوع برای او دردناک است.
هوش مصنوعی: ما با درد و رنج زیادی که در اعماق قلبمان احساس کردهایم، به خود تلاش کردیم تا کسی فکر نکند که ما از اقیانوس غم و اندوهی که در دل داریم، بیخبر هستیم.
هوش مصنوعی: دل پر از اشتیاق و شوق است و این احساس مانند آتش سوزان است که ما را به جستجو وادار کرده، درست مثل خورشیدی که در هر سو پراکنده شده و همه جا را روشن کرده است.
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت چهره ناشی از خط و خال آن، خود گناه به شمار میرود. زیرا این زیبایی بر سود و فایدهای که از عشق بدون ضرر به دست میآید، تأثیری ندارد.
هوش مصنوعی: زندگی چه حالتی دارد، ای سعید، که عمر در حال گذر است و اما یاری را به یاد نمیآوریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به شاهراه توکل بود سفر ما را
یکی است توشه و زنار بر کمر ما را
گذشته است ز سر آب هر کجا هستیم
غم کنار و میان نیست چون گهر ما را
به خوش عنانی ما گوهری ندارد بحر
[...]
جهان چه می به قدح ریخت بی خبر ما را
که خاک شد سر و نگذاشت درد سر ما را
محبت عجبی در میانه ی من و اوست
زمانه گر بگذارد به یکدگر ما را
چنان کرشمه به ما می کند، که پنداری
[...]
خدای ساخته گنجینه گهر ما را
نموده مظهر خود پای تا بسر ما را
کمال عزت ما بین که حق بحد کمال
چو خواست جلوه کند ساخت جلوه گر ما را
برای اینکه کند خویش جلوه در انظار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.