گل است آن یا سمن یا ماه یا روی
شب است آن یا شبه یا مشک یا موی
لبت دانم که یاقوت است و تن سیم
نمیدانم دلت سنگ است یا روی
نپندارم که در بستان فردوس
بروید چون تو سروی بر لب جوی
چه شیرین لب سخنگویی که عاجز
فرو میماند از وصفت سخنگوی
به بویی الغیاث از ما برآید
که ای باد از کجا آوردی این بوی
الا ای ترک آتشروی ساقی
به آب باده عقل از من فرو شوی
چه شهرآشوبی ای دلبند خودرای
چه بزم آرایی ای گلبرگ خودروی
چو در میدان عشق افتادی ای دل
بباید بودنت سرگشته چون گوی
دلا گر عاشقی میسوز و میساز
تنا گر طالبی میپرس و میپوی
در این ره جان بده یا ترک ما گیر
بر این در سر بنه یا غیر ما جوی
بداندیشان ملامت میکنندم
که تا چند احتمال یار بدخوی
محال است این که ترک دوست هرگز
بگوید سعدی ای دشمن تو میگوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره دارد و شاعر درباره ویژگیهای ظاهری و روحی او سخن میگوید. او معشوق را به گل، سمن و ماه تشبیه کرده و زیبایی لب و تن او را به یاقوت و نقره تشبیه میکند. شاعر به احساسات عمیق عشق و دردهای ناشی از آن اشاره کرده و از زحمتهای عاشقی میگوید. او همچنین به این نکته میپردازد که حتی اگر به مشکلات و ملامتهای بداندیشان توجه شود، عشق به محبوب نمیتواند کمرنگ شود. در نهایت، شاعر اعتراف میکند که عشق چیزی است که نمیتوان از آن فرار کرد، حتی اگر معشوق نابخرد باشد.
هوش مصنوعی: این بیت توصیف زیبایی و جذابیت یک فرد است. شاعر به ویژگیهای مختلف او اشاره میکند و او را به گل، سمن، ماه و شب تشبیه میکند. تمام این تشبیهات نشاندهنده جذابیت و زیبایی خاص این شخص هستند، بهطوریکه نمادهایی از زیبایی طبیعی و دلربا را به ذهن میآورند.
هوش مصنوعی: میدانم که لبهایت مانند یاقوت هستند و بدن تو مانند نقره میدرخشد، اما قلبت را نمیشناسم؛ نمیدانم آیا دلات مانند سنگ است یا چهرهات.
هوش مصنوعی: من فکر نمیکنم که در باغ بهشت، هیچکس بتواند مانند تو با زیبایی و شکوه در کنار آب قرار گیرد.
هوش مصنوعی: چه زیباست لبهای سخنگویی که حتی بهترین توصیفکنندگان نیز از بیان زیباییهایش ناتوان میمانند.
هوش مصنوعی: بویی به مشام میرسد که نشان از کمک و نجات دارد و من از باد میپرسم که این خوشبو را از کجا آوردهای؟
هوش مصنوعی: ای ساقی زیبا با چهرهای چون آتش، به من آب باده بده و مرا از قید اندیشه و عقل برهان.
هوش مصنوعی: عزیزم، تو چقدر شلوغ و بیقرار هستی! چقدر خوب میزنی در جشن و سرور، ای گل زیبا و با اراده.
هوش مصنوعی: وقتی در میدان عشق قرار گرفتی، باید مانند یک گوی سرگردان و حیران باشی.
هوش مصنوعی: ای دل، اگر عاشق هستی، باید با تمام وجود بسوزی و بسازی. اگر خواهان چیز ارزشمندی هستی، باید بپرسی و جستجو کنی.
هوش مصنوعی: در این راه یا جانت را فدای ما کن یا به ما وابسته شو. بر این در بایست یا به دنبال چیز دیگر نرو.
هوش مصنوعی: من از افرادی که بداندیش هستند، انتقاد میکنم که چرا تا این حد باید به احتمال داشتن یک شریک بدخلق ادامه داد.
هوش مصنوعی: غیر ممکن است که کسی که دوستش را ترک کرده، بگوید ای سعدی، من دشمن تو هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دو جادوچشمْ چُون گلبوی و مینوی؛
سِرِشته از گُل و مِی هر دو را روی.
زبان بگشاد شاپورِ سخنگوی
سخن را بهره داد از رنگ و از بوی
چنان گستاخ شد با آن سمن بوی
که نبود وصف آن کار سخن گوی
اگر حَنْظَل خوری از دستِ خوشخوی
بِهْ از شیرینی از دستِ تُرُشروی
در ایامش مغل ره یافت این سوی
به تاراج بضاعت گشت ره جوی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.