چه روی است آن که دیدارش ببرد از من شکیبایی
گواهی میدهد صورت بر اخلاقش به زیبایی
نگارینا به هر تندی که میخواهی جوابم ده
اگر تلخ اتفاق افتد به شیرینی بیندایی
دگر چون ناشکیبایی ببینم صادقش خوانم
که من در نفس خویش از تو نمیبینم شکیبایی
از این پس عیب شیدایان نخواهم کرد و مسکینان
که دانشمند از این صورت بر آرد سر به شیدایی
چنانم در دلی حاضر که جان در جسم و خون در رگ
فراموشم نهای وقتی که دیگر وقت یاد آیی
شبی خوش هر که میخواهد که با جانان به روز آرد
بسی شب روز گرداند به تاریکی و تنهایی
بیار ای لعبت ساقی بگو ای کودک مطرب
که صوفی در سماع آمد دوتایی کرد یکتایی
سخن پیدا بود سعدی که حدش تا کجا باشد
زبان درکش که منظورت ندارد حد زیبایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیباییها و تصورات شاعر در مورد معشوق است. شاعر از جذابیت و شگفتیهای دیدار معشوق میگوید که همه شکیباییاش را از او میگیرد. او از زیبایی معشوق به عنوان گواهی بر خوبرفتاریاش یاد میکند و به عشق و شیدایی خود اشاره میکند. شاعر همچنین به ناشکیباییاش اعتراف میکند و تصمیم میگیرد که دیگر عیب و ایراد عاشقان را نبینند. او عشق را به نوعی جاودانگی تشبیه میکند و میگوید که حتی در تنهایی، یاد معشوق از دلش نمیرود. در نهایت، او با اشاره به سماع و شادیهایش به نقش عشق و زیبایی در زندگی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: این احساس را میتوان چنین بیان کرد که نگاه کردن به آن شخص به قدری دلنشین و جذاب است که از من صبر و تحمل را میگیرد. زیبایی چهرهاش نشاندهندهی خوبیهای اخلاقی او نیز هست.
هوش مصنوعی: عزیزم، هرچقدر که دوست داری با من تند برخورد کن، اما اگر نسبت به من بد رفتار کردی، به گونهای عمل کن که تلخی آن را با شیرینی جبران کنی.
از این پس هرگاه فرد بیتاب و ناآرامی را مشاهده کنم، به او حق می دهم همانطور که خودم از تو هیچ صبر و تحملی ندارم.
هوش مصنوعی: از این به بعد دیگر به عیبجویی از عاشقان نخواهم پرداخت و به مسکینان هم که از این حالت سرانجام علم و دانشی به دست میآورند، توجهی نخواهم کرد.
همانند جان که به جسم معنا می بخشد و مانند خونی که در رگ جریان دارد در دل من همیشه حضور داری،من هیچگاه تو را از خاطر نبرده ام که بخواهم گاهی از تو یاد کنم
هوش مصنوعی: هر کسی که میخواهد شبی خوب و خوش بگذراند و با معشوقش روز را به خوشی سپری کند، باید شبهای زیادی را در تنهایی و تاریکی بگذراند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، به یاد بیاور که بگوید آن کودک خوشنوا، که در حال رقص و شور و شیدایی، مردم عارف و صوفی را به وحدت و هماهنگی میرساند و آنها را در یک حال واحد قرار میدهد.
هوش مصنوعی: سخن سعدی به وضوح قابل درک است، اما باید بدانیم که گاهی زیبایی کلام به حدی است که نمیتوان به راحتی آن را توصیف کرد. اگر به زیبایی کلمات توجه کنی، متوجه میشوی که معانی عمیقتری در پس آنها نهفته است که فراتر از مرزها و محدودیتهاست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بهار آمد من و هر روز نو باغی و نو جایی
به گشتن هر زمان عزمی به بودن هر زمان رایی
قدح پر باده رنگین به دست باده پیمایی
چو مرغ از گل به گل هر ساعتی دیگر تماشایی
نگاری با من و رویی نه رویی بلکه دیبایی
[...]
شبی تاری چو بیساحل دمان پر قیر دریائی
فلک چون پر ز نسرین برگ نیل اندوده صحرائی
نشیب و توده و بالا همه خاموش و بیجنبش
چو قومی هر یکی مدهوش و درمانده به سودائی
زمانه رخ به قطران شسته وز رفتن برآسوده
[...]
ایا بی حد و مانندی که بی مثلی و همتایی
تو آن بی مثل و بی شبهی که دور از دانش مایی
ز وهمی کز خرد خیزد تو زان وهم و خرد در وی
ز رایی کز هوا خیزد تو دور از چشم آن رایی
پشیمانست دل زیرا که تو اسرارها دانی
[...]
خرد را دوش میگفتم که ای اکسیر دانایی
همت بیمغز هشیاری همت بیدیده بینایی
چه گویی در وجود آن کیست کو شایستگی دارد
که تو با آب روی خویش خاک پای او شایی
کسی کاندر جهان بیهیچ استکمال از غیری
[...]
زهی اخلاق تو محمود همچون عقل و دانائی
زهی ایام تو مشکور همچون عهد برنائی
امام شرق رکن الدینکه سوی حضرتت دایم
خطاب انجم و چرخست مولانا و مولائی
اضافت با کف رادت ز گیتی گنج پردازی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۰ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.