تو را خود یک زمان با ما سر صحرا نمیباشد
چو شمست خاطر رفتن به جز تنها نمیباشد
دو چشم از ناز در پیشت فراغ از حال درویشت
مگر کز خوبی خویشت نگه در ما نمیباشد
ملک یا چشمه نوری پری یا لعبت حوری
که بر گلبن گل سوری چنین زیبا نمیباشد
پریرویی و مهپیکر سمنبویی و سیمینبر
عجب کز حسن رویت در جهان غوغا نمیباشد
چو نتوان ساخت بی رویت، بباید ساخت با خویت
که ما را از سر کویت سر دروا نمیباشد
مرو هر سوی و هر جاگه که مسکینان نیند آگه
نمیبیند کست ناگه که او شیدا نمیباشد
جهانی در پیات مفتون به جای آب گریان خون
عجب میدارم از هامون که چون دریا نمیباشد
همه شب میپزم سودا به بوی وعده فردا
شب سودای سعدی را مگر فردا نمیباشد
چرا بر خاک این منزل نگریم تا بگیرد گِل
ولیکن با تو آهندل دمم گیرا نمیباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت محبوبی اشاره دارد که در دل شاعر تأثیر عمیقی گذاشته است. شاعر بیان میکند که بدون وجود محبوبش، زندگی و زیباییها بیمعنا میشوند. او از احساس درونی خود درباره محبوبش میگوید و اینکه همه چیز به خاطر او و زیباییاش ارزش پیدا میکند. شاعر احساس میکند که در غیاب این محبوب، دنیا بیرنگ و بیاحساس است و حتی یادآوری و آرزوی وصال او نیز در دلش شعلهور است. در نهایت، شاعر تأکید میکند که زندگی جدای از محبوبش برایش قابل تحمل نیست و هر تلاشی برای دوری از او بیفایده است.
هوش مصنوعی: تو زمانی که با ما در صحرا هستی، شبیه به خورشیدی هستی که نمیتواند بدون روشنایی خود به جایی برود. در حقیقت، وقتی که میروی، دیگر هیچ چیز جز تنهایی برایت باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: دو چشم زیبای تو باعث میشود که من به حال خوب و زیباییهای درونیام فکر نکنم. آیا زیبایی تو به اندازهای هست که به من نگاه کنی و از حال و روزم باخبر باشی؟
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی و جذابیت خاصی اشاره دارد که فرشته یا موجودی الهی دارد. او به قدری زیباست که حتی گلی خوشبو و زیبا مثل گل سوری نمیتواند به پای او برسد. این بیان نشاندهنده عظمت و شکوه آن موجود است.
هوش مصنوعی: ای زیبا روی خوشساخت، با عطر سمن و رنگ نقرهای، عجیب است که از زیبایی چهرهات در این دنیا سر و صدایی به پا نمیشود.
هوش مصنوعی: اگر نتوانم زندگی بدون تو داشته باشم، باید با یاد تو به زندگی ادامه دهم، زیرا ما از دوری تو هیچ انتخابی نداریم.
هوش مصنوعی: به هر جا که بروی، اگر مراقب حال مسکینان نباشی، نمیتوانی ببینی که کی و چه کسی در حال جنون و شیدایی است.
هوش مصنوعی: مردم دنیا به خاطر تو به شدت مجذوب شدهاند، بهگونهای که از شدت اشتیاق، خون میریزند به جای قطرهای آب. عجیب است که من از وضعیت هامون تعجب میکنم که چرا مانند دریا نیست و چنین نمیجوشد.
هوش مصنوعی: هر شب من به یاد وعدهای که برای شب آینده دارم، در خود فکر و خیالاتی میپرورم. اما آیا واقعا فردا وجود دارد یا نه؟
هوش مصنوعی: چرا به خاک این خانه نگاه کنیم تا به گِل تبدیل شود؟ اما با تو، دل آهنینم در دسترس نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دل یکرنگ در غمخانه دنیا نمیباشد
درین بستان گلی غیر از گل رعنا نمیباشد
نمیاندیشد از زخم زبان هرکس که مجنون شد
ز تیغ کوه کبک مست را پروا نمیباشد
ز خود بیگانگان را لازم افتاده است تنهایی
[...]
سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی باشد
بلایی در جهان مانند آن بالا نمی باشد
به حال هر که از خود رفت چون پی می توان بردن
که در راه زخود رفتن نشان پا نمی باشد
ببر از خلق تا دایم توانی با خدا بودن
[...]
نمیگویم ترا مهر و وفا اصلا نمیباشد
برای غیر میباشد برای ما نمیباشد
به بزم چون تو شاهی نیست جا چون من گدایی را
گدایان را بلی در بزم شاهان جا نمیباشد
بده بوسی و بستان نقد جان می باش گو ارزان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.