خاطرم باز به جایی شد و مشکل جایی
چون کنم شخص به جایی دگر و دل جایی
جان و دل ساکن و اعضایِ بدن در تک و پو
مرحلم جای دگر آمد و منزل جایی
بلبل از سوختنِ دل چه خبر میدارد
گل به جایِ دگر افتاد و عنادل جایی
از سرِ وجد توان رفت چو مجنون بر نجد
عاشقان را به ازین نیست مقابل جایی
این سخن باورت از من نشود جز وقتی
که فرو بسته شود پای تو در گل جایی
طمع صحبت عشّاق و نزاری هیهات
زان که دیوانه بود جایی و عاقل جایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساساتی چون عشق، هجران و جستجوی معشوق اشاره دارد. شاعر به تغییر مکان و دلمشغولیهایش اشاره میکند و از مشکل جدایی و دوری از محبوب غمگین است. او بیان میکند که جان و دلش در جایی ساکن نیستند و به شدت دلتنگ است. در ادامه، شاعر به تجربه عاشقانه و اضطرابهای آن میپردازد و به وضوح میگوید که عشق و دیوانگی در یک مکان نمیتوانند وجود داشته باشند؛ در نتیجه، وضعیت عاشقان و عاقلان مشابه هم نیست. این شعر غم و درد عشق را به خوبی منتقل میکند.
هوش مصنوعی: یاد و خاطراتم به مکانی رفت و حالا گاه به فکر میروم که چطور میتوانم افرادی را که در آن مکان هستند، فراموش کنم و به جاهای دیگری بروم، در حالی که دلم هنوز به آنجا وابسته است.
هوش مصنوعی: جان و دل آرام هستند، اما اعضای بدن در حالت حرکت و بیثباتی به سر میبرند، گویی که در مرحلهای دیگر و در مکانی متفاوت قرار دارند.
هوش مصنوعی: بلبل از درد دلش خبر ندارد و گل در جایی دیگر افتاده و دیگر پرندگان هم در جایی دیگر هستند.
هوش مصنوعی: با شور و احساس میتوان همچون مجنون به سرزمین عشق رفت، و برای عاشقان، جایی بهتر از این وجود ندارد.
هوش مصنوعی: تو این حرف من را زمانی باور خواهی کرد که پاهایت در گل و گِل گیر کند و نتوانی حرکت کنی.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوان به امید صحبت با عاشقان، از دیوانهای که در جایی و عاقلی که در جایی دیگر است، توقع داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.