اول: هم روت خوش هم خوت خوش هم پیچ زلف و هم قفا
دوم: ماه رمضان آمد ای یار قمر سیما
سوم: حد و اندازه ندارد نالهها و آه را
چهارم: ای دریغا که شب آمد همه گشتیم جدا
پنجم: آنچ دیدی تو ز درد دلم افزود بیا
ششم: ای ساقیان مشفق سودا فزود سودا
هفتم: مستی و عاشقی و جوانی و یار ما
هشتم: بلبل سرمست برای خدا
نهم: باز این دل سرمستم دیوانه آن بندست
دهم: هست کسی کو چو من اشکار نیست
یازدهم: بیا، که باز جانها را شهنشه باز میخواند
دوازدهم: زان باده صوفی بود از جام، مجرد
سیزدهم: پیکان آسمان که به اسرار ما درند
چهاردهم: ای قد و بالای تو حسرت سرو بلند
پانزدهم: ای یار گرم دار، و دلارام گرم دار
شانزدهم: بیار آن می که ما را تو بدان بفریفتی ز اول
هفدهم: گر دلت گیرد و گر گردی ملول
هجدهم: نامه رسید زان جهان بهر مراجعت برم
نوزدهم: ای خواب برو ز همدمانم
بیستم: هله درده می بگزیده که مهمان توم
بیست و یکم: هله، رفتیم و گرانی ز جمالت بردیم
بیست و دوم: هله خیزید که تا خویش ز خود دور کنیم
بیست و سوم: هرگز ندانستم که مه آید به صورت بر زمین
بیست و چهارم: امروز به قونیه، میخندد صد مه رو
بیست و پنجم: شب مست یار بودم و در های های او
بیست و ششم: ای جان مرا از غم و اندیشه خریده
بیست و هفتم: ای درد دهندهام دوا ده
بیست و هشتم: ای آنک ما را از زمین بر چرخ اخضر میکشی
بیست و نهم: با شیر رو به شانگی آوردمان دیوانگی
سیام: عجب سروی، عجب ماهی، عجب یاقوت و مرجانی
سی و یکم: اگر سوزد درون تو چو عود خام، ای ساقی
سیو دوم: شاهنشه مایی تو و بکلربک مایی
سیو سوم: رها کن ناز، تا تنها نمانی
سیوچهارم: جهان اندر گشاده شد جهانی
سیپنجم: زهی دریا زهی بحر حیاتی
سی و ششم: فتاد این دل به عشق پادشاهی
سی و هفتم: ای بانگ و صلای آن جهانی
سی و هشتم: هر روز بگه ز در درآیی
سی و نهم: مستیان در عربده، رفتند و رفتم گوشهای
چهلم: هله نوش کن شرابی، شده آتشی به تیزی
چهل و یکم: تو برو، که من ازینجا بنمیروم به جایی
چهل و دوم: ماییم و بخت خندان، تا تو امیر مایی
چهل و سوم: زین دودناک خانه گشادند روزنی
چهل و چهارم: گر مه و گر زهره و گر فرقدی