هر جفایی که کند روی تو نیکو باشد
خاصّه وقتی که خطت بر طرف او باشد
گر به چینِ شکن زلف تو از خوش نفسی
دم دعوی بزند مشک سیه رو باشد
در لطافت به دهان تو کند نسبت خویش
چشمهٔ خضر به شرطی که سخنگو باشد
باشد از سرّ عدم پیرِ خرد را خبری
خبری ز آن دهنش گر سر یک مو باشد
گر بجوید دهنت دل ز خیالی چه عجب
ز آن دهن هیچ عجب نیست که دلجو باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کس چرا اینهمه سنگین دل و بدخو باشد؟
جان من ، این روشی نیست که نیکو باشد
هرکه را چشم بر آن گوشه ابرو باشد
دلش آویخته پیوسته به یک مو باشد
نکشد دل به تماشای خیابان بهشت
هرکه را در نظر آن قامت دلجو باشد
خط آن پشت لب از چهره خوشاینده ترست
[...]
نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد
از برای چه کسی این همه بدخو باشد
مار هرچند ضعیف است، نه آخر مار است؟
ایمن از زلف مشو گر همه یک مو باشد
برهمن را ز پرستیدن بت منع مکن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.