خاک کویش را پس از کشتن به خونم گل کنید
خانه ای سازید و جانم را در او منزل کنید
چون بریزد خون من این بس دیت کز بعد قتل
گاه گاهی نسبت خونم به آن قاتل کنید
حیف باشد خونم من در گردنش بهر خدا
پیش ازان دم کو کشد خنجر مرا بسمل کنید
تن اگر بیمار شد بر سر میاریدم طبیب
ای عزیزان کار تن سهل است فکر دل کنید
من ندارم طاقت دیدار و او تاب نظر
پیش رویش پرده ای بهر خدا حایل کنید
نیست پیش اهل دل دردی ز بی دردی بتر
چند تدبیر دوا درد دلی حاصل کنید
چند درد سر کشد جامی ز گفت وگوی عقل
ای حریفان بازش از یک جرعه لایعقل کنید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساسات عمیق و دردهای ناشی از عشق و جدایی میپردازد. او از معشوق درخواست میکند که پس از مرگش، خاک او را به خونش گل کنند و در خانهای بسازند تا روحش در آن آرام گیرد. او به قاتل خود اشاره میکند و از او میخواهد که تا قبل از کشتن او، بر رویش پردهای بکشند تا کمتر رنج بکشد. شاعر بر این باور است که اگر تن بیمار شود، درمانش آسان است، اما درد دل و عشق زخم عمیقتری به جا میگذارد. او به دوستانش توصیه میکند که در این درد و رنج، به فکر دل باشند و از معشوقش دوری نکنند. در نهایت، شاعر بیان میکند که درد بیدرسی بزرگتر از دردی نیست که اهل دل تجریه میکنند و از دوستان میخواهد که از یک جرعه عشق لذت ببرند.
هوش مصنوعی: تکهای از خاک محبوبم را پس از مرگم با خونم آبیاری کنید، و از آن برای ساختن خانهای استفاده کنید که روح من در آن سکونت داشته باشد.
هوش مصنوعی: زمانی که خون من ریخته شود، کافی است که پس از قتل، گاهی نسبت خونم را به آن قاتل بیان کنید.
هوش مصنوعی: خون من در گردن او حرام است، ای کسانی که به خاطر خدا اینجا هستید. پیش از آنکه تیر خنجر مرا به عذاب کشد، مرا به دلخواه خود بکشید.
هوش مصنوعی: اگر بدن بیمار شود، برای درمانش تلاش میکنید، اما ای عزیزان! درمان جسم آسان است، باید به فکر دل و روح خود باشید.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم دیدار او را تحمل کنم و او نیز نمیتواند به من نگاه کند. خواهشمندم به خاطر خدا پردهای بین ما قرار دهید.
هوش مصنوعی: افراد با دلهای حساس و واقعی دردی بزرگتر از بیدرمانی ندارند، پس چند روش برای علاج درد دل خود پیدا کنید.
هوش مصنوعی: چندین رنج و زحمت میکشد کسی که درگیر صحبتهای عقلانی است، ای دوستان، حالا با یک جرعه، او را از این مشغلههای بیهوده آزاد کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من نمیخواهم که : در کویش مرا بسمل کنید
حیف باشد کان چنان خاکی بخونم گل کنید
چون نخواهم زیست دور از روی او، بهر خدا
تیغ بردارید و پیش او مرا بسمل کنید
بهر قتلم رنجه میدارید دست ناز کش
[...]
دیده از عیب کسان در خواب چون مخمل کنید
چون رسد نوبت به عیب خود، نظر احول کنید
باعث رنگینی دیوان محشر می شود
چهره از اشک پشیمانی اگر جدول کنید
قامت خم چون مه نو در کمین پس خم است
[...]
نوبهار آمد تماشای گل و سنبل کنید
نور چشم خود چو شبنم طرف روی گل کنید
بر در گلزار گلچینان هجوم آورده اند
خار دیوار چمن گل کرده فکر مل کنید
روی باغ از سبزه و سنبل مزلف کشته است
[...]
شوق تا گردد دو بالا خویش را احول کنید
نیمرخ کم حیرت است آیینه مستقبل کنید
آگهی از اطلس گردون چه خواهد یافتن
خواب ما هم بیقماشی نیست گر مخمل کنید
با بد و نیک جهان زبن بیش نتوان شد طرف
[...]
دوستان از راستی کم فکر تل و ول کنید
می توانید آنچه آخر می کنید اول کنید
صلح را محکم میان بندید با نزع و صلاح
رسم درویشی بیاموزید و کم کل کل کنید
وقت بدبینی و رفتار کج و حرص و طمع
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.