حبیب شاکر در ۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۰۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱:
سلام بر عزیزان و یاران
مجنون ز فراق لیلی اش مجنون شد
وز هجر, هزار قلب عاشق خون شد
شادی منم از می و مطرب نبود
یار آمد و غم ز ملک دل بیرون شد
سپاس از عزیزان
سفید در ۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۲۰ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹:
سلام و درود
شاعر میگوید جنون من آنچنان شدید و حاد است که با افسون دمیدن به خیالِ باطل کردن این جنون، نمیتوان آن را درمان و رفع کرد؛ پس از دمیدن افسون دست بردار و تلاش بیهوده نکن.
توضیحْ آنکه اگر مسئلهای همچو جنون یک مسئلهی متافیزیکی دانسته شود، درمانکننده و رفعکنندهی آن نیز باید از همان جنس یعنی متافیزیکی باشد؛ چیزی مانند افسون که یک ضد سحر یا باطلالسحر است.
مهدی مهدی در ۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۳:
سلام. ضمن تشکر از همه دوستان
یوسف زاینده با سکون برروی ((ف ))یا کسره برای ((ف ))صحیح است؟از نظر خوانش کسره به نظر صحیح می رسد ولی از نظر معنا سکون
.ضمنا اگر زحمتی نیست دوستان معنای ظاهری شعر را نیز بنویسند .سپاسگزارم
مریم بکوک در ۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۱۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی:
دوستان عزیز ویراستار من هرقدر تلاش کردم خودم ویرایش کنم نشد. بیت ۱۵ بنات النّعش صحیح است.
سواد شب که برد از دیدها نور
بنات النّعش را کرده ز هم دور
مریم بکوک در ۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۱۴ در پاسخ به مازیار دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی:
جناب دستگردی در معنی این بیت (جنوبی طالعان را بیضه در آب شمالی پیکران را دیده در خواب) میگوید:
مرغ، آنگاه که بیضه اش آب افتاد و صورت بندی جوجه آغاز شد، دیگر از سر بیضه بلند نمیشود و بر جای خود میخوابد.یعنی: ستارگان طلوع کننده از طرف جنوب مانند مرغی که بیضه اش در آبِ صورتبندیِ جوجه باشد، برجای خفته و حرکت نمیکردند و پیکرانِ شمالیِ طالع را هم دیده در خواب شده بود و از حرکت فرومانده بودند. بیضه در آب بودن کنایه از آغاز صورتبندی جوجه است.
کوروش در ۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۵۵ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل پنجاه و سوم - فرمود اولّ که شعر میگفتیم داعیهای بود عظیم:
صاع یک جور ظرف یا پیمانه است
با ظرفیت حدود سه کیلو گرم اگر اشتباه نکنم
نەمام در ۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۵۱ در پاسخ به علی معینی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:
و باز هم شجریان
رضا از کرمان در ۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۱۹ در پاسخ به سفید دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹:
سلام سفید عزیز
اگر با تعبیری که از افسون فرمودید این بیت را معنی کنید بر بنده منت گزاردهاید
سفید در ۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۱۵ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ (مهدی نامه):
نعمت الله نشسته در کنجی
از همه بر کنار میبینم...
سفید در ۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۰۷ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹:
جنونم محتشم دیدی دم از افسون ببند اکنون
که من عاقل نخواهم شد ازین افسون دمیدنها...
+افسون در اصل ضد سِحر است.
سفید در ۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۰۵ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹:
بر آن حسن، آفرین کاندر نمودش کرده است ایزد
هر آن دقت که ممکن بود در حسن آفریدنها...
به به...
سفید در ۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۰۴ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹:
شعری بسیار بسیار زیبا... که متأسفانه چند بیت آغازینش به درستی ثبت نشده است و به همین خاطر ایراد وزنی دارد. حیفِ این شعر زیبا که مخدوش شده.
س عبداللهی در ۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۳:
خرابات در علوم عرفانی بدان معنی است که
پس از آن که از عشق خداوند و بزرگان دین سرمست شدی ،برای این که شخص بهتری شوی ، آن که بودی و شخصیت گذشته خودت را خراب می کنی و کلا تغییر می کنی
...خراباتی ز جانت در گشاید
محمد حافظ دوست در ۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹:
شکر هیچ تشدیدی ندارد. شما برای اینکه کلمه را به خورد وزن دهید مجبور میشوید تشدید روی کاف بگذارید. اگر یک جای دیگر در بیت حافظ شکر را با صبر مراعات نظیر نموده است نشان دهید.
شُکر به لحظ محتوایی و وزنی شعر را کامل میکند.
علی میراحمدی در ۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۰۷ در پاسخ به H Gh دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۷ - بردن پیرزن مجنون را در خرگاه لیلی:
پیرزن طنابی بر گردن درویش بسته و به وسیله او گدایی میکرده و هر چه درین راه نصیبشان میشده قسمت میکرده اند. نوعی گدایی و تکدی گری
H Gh در ۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۲۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۷ - بردن پیرزن مجنون را در خرگاه لیلی:
سلام من دقیق متوجه بیتهای ۱۳ تا ۱۸ نشدم کسی میتونه راهنمایی کنه؟
مریم بکوک در ۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۲۴ در پاسخ به Nariman Farmanfarma دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۲ - مردن مریم و تعزیتنامهٔ شیرین به خسرو از راه باد افراه:
جناب نریمان عزیز نیاز به تصحیح نیست، چون در اغلب نسخه ها لهاوری نوشته شده و در بعضی دیگر از نسخه ها نهاوندی. هر دو کلمه صحیح میباشد. و جناب حسنوحید دستگردی که از بزرگترین نظامی شناسان زبان فارسی هستند کلمه ی لهاوری را اصح میدانند و کلمه نهاوندی رو صحیح.
آینهٔ صفا در ۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۰۲ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۸:
جلال الدین عاشقِ حقیقی را به سه چیز - یا بهتر بگوییم با سه عمل - توصیف میکند:
۱. همچون جان یا روح سبک و بیوزن باشد
۲. همچون ستارگان حولِ ماه در گردش باشد
۳. همچون پرچم به دست باد در حرکت باشد
صفت «سبک» نشان دهندهی رهایی از همه تعلقات است و اوج این سبکی در فنا و خیزش جان از تن است.
صفت «گردان» تعهدِ راسخ به معشوق است، چرا که در رهِ عشق مسیری جز گردش به دور ماهِ معشوق وجود ندارد، حتی اگر این گردش به وصل نیانجامد.
صفت «رقصندگی پرچم» نیز اشاره به چیرگیِ تامِ ارادهی معشوق بر هستیِ عاشق است. پرچم یا علم از خود جنبش و جانی ندارد و تنها باد است که آنرا به حرکت وامیدارد. تنها عامل حرکت و جنبندگیِ عاشق نیز باد و هوا و سودایی است که از جانب معشوق برمیخیزد.
شمع سوخته در ۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:
رو سینه را چون سینهها هفت آب شو از کینهها
شاید منظور جناب مولانا به اختصار "سینیها" بوده است. سینه را چون سینیهای فلزی برای طهارت و براقی از کدورت و کینهها به مراتب و سختی، شستشو و سیقل بده ...
سروش روزبه در ۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۲۹ در پاسخ به علی میراحمدی دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۸: