رضا از کرمان در ۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۰۴ در پاسخ به یوسف شیردلپور دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:
سلام آقا یوسف
اگر حضرتعالی بعد از من میروم؟ علامت سوال بگذارید ومن میروم رو بصورت پرسشی بخونید مشکل حل میشه .
شاد باشی فدای شما
رضا تبار در ۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:
معنی ابیات
۱- ساقیا( ذات الهی/پیر یا انسان کاملی که حضور الهی رسیده) فرا رسیدن عید( اتصال به خداوند/حضور الهی) بر تو مبارک باد.
- به امید آنکه وعده هایی که دادی فراموشت نشده باشد.
۲- در عجبم که در این مدت دوری و فراق!،
دلت راضی میشد که اینچنین از دوستانت دل برگیری؟!!
۳-( ای باد صبا) سلام ما را به دختر رز( بنت العنب/ کنایه از شراب عشق الهی)برسان و بگو که از نیت پاک و اراده ما بود ،
- که از زندان ( دلبستگی های نفس )رها یافتی.
۴- شادی مراسم ما بواسطه قدم تو است،
هر دلی که شادی تو را نخواهد، قرین غم و اندوه باد( هر کس که از دلبستگی به چیز های دنیا رها نشود و از طریق فضا گشایی به حضور الهی نرسد، دچار غم و اندوه خواهد شد)
۵- سپاس خدا را که دست غارتگر خزان( نفس سرکش / هوی و هوس های شیطانی نفس) ،
خللی در گل وسبزه( فضای گشوده شده دل) پدید نیاورد.
۶- چشم بد از تو دور باد، که در اثر بخت و اقبال بلندت،
از جدایی او( فراق از خداوند ) رها یافتی.
۷- حافظ میادا امکانات این کشتی نوح( کشتی نجات/ کنایه از عشق الهی و رسیدن به حضور و اتحاد با او) را از دست بدهی،
وگرنه طوفان حوادث( وابستگی های کاذب دنیوی / شیطان سرکش درونی انسان)تو را از بین خواهد برد.
یوسف شیردلپور در ۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۱۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:
درود برهمه عزیزان وهزاران درود بیکران نثار روح بلند سعدی جان استاد سخن عشق دربیت اخر شاید بشود جای ای بی بصر من می روم اومیکشد قلاب را، این طور بشود خواند! ای بی بصر من می نروم اومیکشد قلاب را،
اما بقول دوستان صاحب نظر همان طور که درشعر وغزل هم هست بهتراست
نظردوستان هم متین است🙏
پیمان شجا۵ی در ۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۴:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۵۳ - داستان مشغول شدن عاشقی به عشقنامه خواندن و مطالعه کردن عشقنامه در حضور معشوق خویش و معشوق آن را ناپسند داشتن کی طلب الدلیل عند حضور المدلول قبیح والاشتغال بالعلم بعد الوصول الی المعلوم مذموم:
مولوی در بند وزن و 2ا3یه 6رگز نمی ماند و ش6رییتره 5بور هز این بند ا می دانست او اندیشه را بیان کردن غزخرین رسالتش می دانست تا زیبایی شناسی ش5رگون6
محمد در ۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۱۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:
با سلام؛ این همه مدعی و ادعای درک و فهم شعر و ادبیات فارسی و این تعداد غلطهای املایی و انشایی واقعا نوبر است!
Hojat H در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۶:
معنی بیت هفتم=
رازم بر همه اشکار شد و پرده هایم دریده شد
چنانچه محبوبم راضی باشه بگذار بدگویان عیب جویی کنن
Hojat H در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۶:
شعر عاشقانه خیلی سخته معنی کردن...ببخشید اگه حق مطلب را بجا نیاوردم
اصلا معنی کردن شعر اشتباهه...هر کس باید با دل و جان خودش شعر را درک کنه..اما چون ابیات عربیه معنی کردن نیاز داره
Hojat H در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۶:
معنی بیت سوم=
ایا خلوص عشقم و نهایت تلاشم را ندیدی
پس چگونه عهدت را شکستی و من را ترککردی؟بگو
مهنی بیت پنجم=کیست که از من ابلاغی ببرد بسوی کسی که قلبم را معذب کرده
چنانچه قلبم را مجروح میکنی بهتره با شمشیرت الان منو بکشی
اریب آغا ناشناس در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۳۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۱:
در شعرِ دوم، مصرعِ اولین درست این طور هست:
ز فسانه سازیِ این و آن گه رسد به معنیِ بینشان
متین عبدالهی در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۷:
درود سعدی...
رضا تبار در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:
معنی ابیات
۱-ساقی (خدا/ پیر یا انسان کامل) جام(دل) ما را به نور باده(نصرت الهی) روشن کن،
- ای مطرب( نوازنده نغمه های شادی بخش / اشراقات قلبی پیر و راهنما برای تنظیم حرکات و سکنات سالک جهت دست یافتن به کمال ذوق و شوق) تو هم آواز بخوان که دنیا بر وفق مراد ما شد.
۲- ما در جام( دل) جلوه های انعکاس خدا را دیده ایم،
تو از شراب مدام( شراب عشق وحدت/عشق که عارف همواره از آن می نوشد) اطلاعی نداری!
۳- هر کسی که دلش به عشق زنده شد، هرگز نمی میرد،
- جاودانگی عاشقان در دفتر روزگار ثبت شده است.
( از نظر حافظ عشق احیا گر دل است، بنابراین عاشق همیشه زنده است و بی نصیب از عشق مرده ای بیش نیست)
۴- ناز و کرسمه زیبارویان بلند قامت( وسوسه های دنیوی) تا زمانی است که،
- یار صنوبر قامت خوش خرام ما ( کنایه از جلوه صفات و اسما الهی/ زیبایی مطلق خداوند) به جلوه گری درآید.
۵- ای باد( پیک) اگر گذرت به گلشن دوستان (باغ /گلزار/ جهان روحانی/مقام انس با خدا) افتاد،
- حتما این پیام را به جانان( محبوب الهی) ما برسان.
۶- بگو چرا از روی قصد ما را فراموش کرده ای؟ ( چرا نام مرا عمدا از محفل یاران و دوستان خودت حذف کرده ای ؟ )،
- روزی خواهد آمد که ( ما می میریم ) و بخودی خود نام مرا از یاد خواهی برد.
۷- در چشم محبوب دلبند ما بیخود شدن از عشق زیبنده است،
- به همین دلیل عنان و اختیار ما را به مستی( بیخود شدن از عشق) داده اند.
۸- از آن می ترسم که در روز قیامت، نان حلالی که شیخ( از جیره موقوفات) خورده است ،
- هیچ برتری و امتیازی بر شراب( به ظاهر) حرام ما نداشته باشد.
( حافظ با استهزا و کنایه نان ایشان را حلال گفته، یعنی نان حرام،یا به عبارتی دیگر نان به ظاهر حلال تو چندان هم حلال نیست و شبهاتی دارد و امتیازی در محکمه الهی بر شراب ما( عشق الهی) که تو آنرا حرام میدانی نخواهد داشت!.
۹- حافظ از دیده همواره اشکی بیفشان،
- باشد که با این شیوه وصال حق را صید کنی( به دست آور ی)
شیرینکام در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۸:
با درود
در بیت اول حضرت سعدی معشوق را به سروی از باغ معانی مانند کرده، معنی = حقیقت
حقیقت در مقابل ظاهر و صورت که اصالت ندارد
و در مصرع دوم یار را به جان و به لطیفه جهانی تشبیه کرده، لطیف از نامهای خداوند است و آن چیزی است که در بیان نمیگنجد
رضا تبار در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:
معنی ابیات
۱- باغ(فضای گشوده دل) را صفا و شادابی فرا گرفته(ایام بهاری است)،
- مژده بوی گل( معشوق/محبوب ازلی) به بلبل خوش آواز( شاعر شیرین سخن) می رسد.
۲- ای باد صبا( پیک عاشقان) ، اگر درباغ (فضای خرم روحانی) ، گذرت به جوانان چمن (رهروان نوجوان عشق) افتاد،
- ارادت ما را به آنان برسان.
۳- اگر مغبچه باده فروش( شراب دهنده نوجوان در میخانه/مترادف ساقی/ / ذات حق/ پیر ) مانند شکوفه ها بشکفند و از نو زنده شوند،
- من با مژگان خود درب میخانه( مکان عرضه عشق) را خواهم روفت( من خاک پای چنین افرادی خواهم بود).
۴- ای کسی که بر چهره ماه گونه خود عنبر( ماده ای بسیار خوشبو) سارا( خالص) می کشی!
- مرا مثل گوی چوگان بیقرار و سرگردان نکن.
۵- می ترسم این مردم( زاهد و عابد) که به درد کشان (کسانی که از ته خم عشق که ارزانتر است می نوشند/ رهروان جوان عشق که هنوز طعم عشق خالص الهی را تجربه نکرده اند) می خندند.،
- سر انجام خودشان آنچنان آلوده شوند که ایمانشان را خراب
( ویران، از دست دادن) کنند.
۶- همراه مردان خدا باش که در کشتی نوح(کشتی نجات/ فضای گشوده دل)،
- خاکی است که طوفان در برابر آن به اندازه اندکی آب ارزش ندارد((فقط با خاک حاوی عشق میتوان از طوفانهای سهمگین( نفس سرکش / دنیا طلبی/ دلبستگیهای کاذب نفس/ خصوصیات ناپسند نفس)) عبور کرد.
* گویند به غیر از حیوانات ، نوح بفرمان خداوند مقداری از خاک آدم و هوا را نیز با خود برد تا از بلایا محفوظ باشد. این خاک تخمیر شده باده عشق بود
۷- از خانه گردون( دنیا) بیرون بیا و توقع نان( توقع مادی/ پذیرایی) از او نداشته باش( دلبسته دنیا نباش)
- زیرا دنیا مانند میزبانی سیه کاسه( بخیل) است که در آخر مهمان خود را خواهد کشت.
.۸- سرانجام هر کسی بر مشتی خاک می آرامد،
- پس بگو چه نیازی است که خانه ای با ایوان یلند بسازی؟!
( دنبال تجملات نباش)
۹- زیبای کنعانی من! ( اشاره به زیبایی یوسف پیامیر/ در اینجا خطاب به همه انسانها)، مقام سلطنت مصر به تو تعلق دارد
،- زمان آنست که از زندان( وابستگیهای تن) بیرون بیایی!
( هر کسی که تن خود را از بند و زندان وابستگیهای دنیوی رها کند ، به مقام والای انسانیت خواهد رسید و با عزت و سربلندی زندگی خواهد کزد. مثل یوسف که از زندان خود خواسته خود رها شد و از ته چاه به مقام صدارت مصر رسید.. حافظ معتقد است این همت در همه انسانها بالقوه است و همه استحقاق رسیدن به مقام والای انسانیت را دارند).
۱۰- حافظ می( شراب عشق الهی) را بنوش و زیرک و خوش باش،
- ولی مانند دیگران قرآن را وسیله فریب مردم قرار نده!
رند در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:
(شاه بیت غزل 309)
بادهٔ گلرنگِ تلخِ تیزِ خوشخوارِ سَبُک
نُقلَش از لَعلِ نگار و نَقلَش از یاقوتِ خام
حقایق جاری در چنین مجلسی (جمع طالبان حقایق عالم هستی) رنگ زندگی داشته هر چند به مذاق مجلسیان تلخ و برنده باشد، اما سهل الهضم است. چراکه طعمش از جنس رنگ و بوی یار و حکایتش چون یاقوت خام و تراش نخورده ایست که قدر و قیمتش از ظاهر آن برنمی آید.
M Gh در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۲۴ دربارهٔ نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱:
بیت آخر پنج روزه درسته
سفید در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۵۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۵:
بسیار زیبا...
مهدی در ۱ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ عبید زاکانی » اخلاق الاشراف » باب اول در حکمت - مذهب مختار:
سیدعلی میرافضلی نشان داده است که رباعی «زین سقف برون رواق و دهلیزی نیست ...»، از آن «شمسالدین کاشی» است.
منبع:پیوند به وبگاه بیرونی
رضا فرهادی در ۱ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۲۶ در پاسخ به خاموش دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹:
لذت بردم از خوندن این تفسیر. ممنون
Sahv در ۱ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۴۸ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷:
بیت ۴... :)
رضا تبار در ۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹: