گنجور

حاشیه‌ها

علی رحیمی باغی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

سلام و عرض ادب. به نظر حقیر منظور از عبارت «ای رستخیز ناگهان» ذات اقدس الهی است که واجب الوجود بوده و قایم به ذات خویشتن می‌باشد. در ادبیات فارسی هم واژه خدا از ترکیب دو واژه خود و ای به وجود آمده که وجود خدا را بدون علت دانسته. عبارت «هم خویش حاجت خواسته هم خویشتن کرده روا‌» نیز ترجمه آیه شریفه ادعونی استجب لکم می باشد.

بزرگمهر در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:

حضرت مولانا در این غزل هیچ اشاره‌ای به بیماری و یا درد جسمانی نمیکند ولی دوستان تب ۴۰ درجه!؟ برایشان در نظر گرفته‌اند. غیر از بیت اول که میشود تفسیری نزدیک به این داستان  در نظر گرفت، هیچکدام از ابیات غزل آن داستان را تایید نمیکند و بعضا آن‌را رد میکنند.

با پوزش از دوستداران افلاکی.

بزرگمهر در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:

برای من این قصه افلاکی بسیار عجیب و غیر قابل باور است که این غزل آخرین غزل مولانا باشد و آن حضرت که در غزلهای زیادی از شادی و لذت وصال میگوید هنوز انگونه در حسرت رسیدن باشد!؟

و از آن گذشته فرزند چهل پنجاه ساله مولانا با مرگ پدری که مهمترین تعالیمش صبر در سختیها و اتفاقات است، اینگونه جامه بدراند و نعره بکشد ....اگر تعالیم مولانا اینقدر کم اثر بوده چه انتظاری از دیگر شاگردانش داشته است و به چه امیدی اینقدر زحمت کشیده و .....

در بیت ماقبل آخر زندگیش میگوید:

گر اژدهاست بر ره عشق است چون زمرد   .....

آیا میشود در لحظات آخر زندگی مولانا غزلی که بوی نا امیدی میدهد و آموزشهایی مقدماتی که بارها آنرا گفته، تکرار کند؟ 

اگر این پسر اینطور مراقبت از پدر داشته چرا در بیت دوم میگوید:  ....شب تا بروز تنها

البته تعجبی ندارد که یک نفر برای نوشتن مطالب جذاب برای بعضی غزلها داستانسرایی کرده باشد، امروز هم از این داستانها برای نامداران میسرایند که دکانی بیش نیست...وشاید این هم:

...و گویند که حضرت سلطان ولد در مرض فوت مولانا، از خدمت بی حد و رقت بسیار و بی خوابی ،به غایت ضغیف شده بود و دائم نعره ها می زد و جامه ها پاره می کرد و نوحه ها می نمود و اصلا نمی غنود.
همان شب، حضرت مولانا فرمود که " بهاء الدین ! من خوشم ،برو سری بنه و قدری بیاسا!
.....

 

علی میراحمدی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۱۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۳۷ - حکایت مارگیر کی اژدهای فسرده را مرده پنداشت در ریسمانهاش پیچید و آورد به بغداد:

یکی از زیباترین داستانها و شگفت انگیزترین تمثیل های مولانا در مثنوی 

Mostafa Shahbani در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۱۲ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۴:

دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد

این بیت اطلاع موثقی نیست که از کیست

در جنوب توی فائز خوانی بوشهری جزو اشعار معروف هست

حدس دیگری در مورد معنی این بیت این میتونه باشه:

دلا خو کن زتنهایی که از تنها بلا خیزد

خو به معنی پاک کردن و آلاییدن

یعنی عادت تنهایی را از دل بیرون کردن

ارسلان سنجابی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۳۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی:

دقیقا من هم با فیلم دلشکسته به این سایت هدایت شدم

سید حسین اخوان بهابادی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۴۲ در پاسخ به محمود دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - جوجهٔ نافرمان شاعر نامشخص:

ترس بی جا غلط و ترس عاقلانه صحیح است.

سید حسین اخوان بهابادی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۴۰ در پاسخ به کلمرتضی دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - جوجهٔ نافرمان شاعر نامشخص:

 گاهی، یاد جنگ  می کنیم و خاطرات حمله ی شیمیایی حلبچه برایمان زنده می شود و می بینیم هزاران جوجه ی ایرانی توسط گربه ها نه ،توسط گرگ های خارجی دریده شدند لذا ناچارا آنها را لعنت می کنیم و همیشه با خود می گوییم
هر وقت یاد از خارج می کنیم
باید نفرین به انگلیس و آمریکا کنیم
تو خود حدیث غصه‌ی ما بخوان از این خارج !

سیدمصطفی قاسمیان در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۳۴ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۶:

انگار که هست، هر چه در عالَم ...

مصرع اول: از اینرو فرض کن هرچه اکنون وجود ندارد و در عالم نیست، وجود دارد

مصرع دوم: و تصور کن هرآنچه اکنون وجود دارد و در عالم هست، وجود ندارد

سیدمصطفی قاسمیان در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۲۸ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۶:

چون نیست زِ هر چه هست جُز باد ...

مصرع اول: از هرچه در عالم هست [در نهایت] چیزی نخواهد ماند بجز باد به دست [باد به دست کنایه از بر باد رفتن و ناپایدار بودن است] - مصرع دوم: زیرا هر چیزی که در عالم هست دارای نقصان و شکست است و جاودان نیست.

صفدر مرادی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۵۸ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی توحید » راز و نیاز لقمان سرخسی با پروردگار:

بندگی یعنی کنار گذاشتن تمام تعصبها وزیرپاگذاشتن غرور.بخدا رسیدن ساده است ولی آسان نیست مثلا دروغ نگفتن غیبت نکردن درکلام ساده است ولی درعمل سخت

محمد خراسانی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۴۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۶۹:

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن

محمد خراسانی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۴۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۵۳:

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن 

محمد خراسانی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۴۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۵۰:

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن 

محمد خراسانی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۴۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۴۹:

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن 

محمد خراسانی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۴۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۴۶:

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن 

محمد خراسانی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۴۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۱۹:

مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن 

محمد خراسانی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۴۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۵۸:

مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن 

محمد خراسانی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۳۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۶۱:

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن

محمد خراسانی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۳۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۶۶:

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن 

۱
۷۱۹
۷۲۰
۷۲۱
۷۲۲
۷۲۳
۵۴۵۰