امیدی در ۱۳ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:
با پوزش در یادداشت قبلی من آخرین کلمه «غلول »است.
امیدی در ۱۳ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:
با سلام و احترام به گنجوریان . از روزی که این مهمان ناخوانده نا آشنا در جای صاحب خانه محتشمی چون «سخن » نشسته ارادتم به گنجور کمتر شده است. بیاییم به زحمات مصححانی چون دکتر شفیعی و به ذوق کاربران احترام بکذاریم. سخن نه بر سر سکوت مطلق بلکه بر سر اینست که چه باید گفت و چه نباید گفت.کسی که می گوید: یک دهان خواهم به پهنای فلک تا بگویم وصف آن رشک ملک، کجا دعوت به سکوت کرده است؟ اساساٌ حضرت مولانا غالباٌ دعوت به گفتن می کند. گفتنی به قول خودش مکشوف و برهنه و بی غلوی.
Faisal در ۱۳ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۳۳ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:
سلام، در بیت اول مصرع دوم، سد را به صد تبدیل کنید.
امیدی در ۱۳ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۲۶ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی:
سلام به نظرم در مصراع اول بیت دوم یکی از دو « رزان » وزان باشد
Faisal در ۱۳ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۱۲ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱:
خیلی زیبا و عالی
محمد در ۱۳ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۱۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹:
در بیت چهارم طبق آنچه مکررا شنیده و دیده و در نسخ مختلف خوانده ام بیت به صورت زیر می باشد که حقیقتا از نظر دستوری هم بیت زیر صحیح تر می باشد :
گر زخود هر دو کون پاک تبرا شوی ...... راست بود آن زمان از تو تمنای عشق
در مصرع اول تبرا شدن صحیح است نه تبرا کردن و در مصرع دوم تمنای عشق صحیح تر است از تولای عشق
محمد در ۱۳ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۰۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹:
در بیت چهارم طبق آنچه مکررا شنیده و دیده و در نسخ مختلف خوانده ام به صورت زیر می باشد که حقیتا دستوری هم بیت زیر صحیح تر می باشد :
گر زخود هر دو کون پاک تبرا شوی .... راست بود آن زمان از تو تمنای عشق
در مصرع اول تبری شدن صحیح است نه تبری کردن و در مصرع دوم تمنای عشق صحیح تر است از تولای عشق
فضل الله شهیدی در ۱۳ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۰۷:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۸:
حا فظ در بعضی ابیات خود شاهان وامیران زمان خودش را بسیار ستوده وحتما دلیل خاص مصلحتی داشته است اما در این غزل میبینیم که شاهان را از نظر اهل معرفت چقدر بباد تحقیر گرفته است میگوید:
که برد به نزد شاهان ز من گدا پیامی
که به کوی می فروشان دو هزار جم به جامی
یعنی هزاران شکوه شاهی به یک جام می معرفتی نمارزد
ارزش واعتبار شاهان باعتبار سایر افراد است اگر آنها نباشند شاه بودن بی معناست اما اعتبار اهل معرفت بواسطه کمال فردی است وشکوه وعظمتی در دل احساس میکنند که جنبه الهی دارد وبه مردم ربطی ندارد
شیخ اجل در ۱۳ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۰۷:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۶:
فکر می کنم این دوستمون معنی ابیات عربی رو دقیق ننوشتن . به ترتیب:
نوشته ای به من رسیده است ، محبوبم از من رو گردان است.........او هر چه کند به غیر از وفای عهد از من نمی بیند
به خاطر اینکه دوست داشتن او با من چنین کرده ، دوستان و آشنایانم از من بریده اند ..... مریض عشق بهبود نمی یابد و و به بالادستش شکایت نمی کند
برخیز وپیاله ام را پر کن و هر چه می خواهی در آن سم بریز ........ چون تو آن را بر من می نوشانی آن سم برای من نوشدارو است
سعی در بردن آبروی من دارد و حال آنکه شأن مرا نمی داند ....... من دیوانه ام و ترسی از سوختن و غرق شدن ندارم
شیری را در جنگل دیدم و نتوانست مرا شکار کند .... و این آهو بچه در شیراز با چشمانش مرا به اسارت درآورده
ناشناس در ۱۳ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۰۵:۴۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۹:
قبل از بیتی که نوشته شده، این بیت هم هست:
گر نه امید و بیم راحت و رنج پای درویش بر فلک بودی
ناشناس در ۱۳ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۰۵:۴۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۸:
اون دو بیتی که در ابتدا اومده، بنظر می رسه که باید به این صورت کامل بشه
پادشه پاسبان درویش است
گرچه رامش به فر دولت اوست
گوسپند از برای چوپان نیست
بلکه چوپان برای خدمت اوست
یکی امروز کامران بینی
دیگری را دل از مجاهده ریش
روزکی چند باش تا بخورد
خاک، مغز سر خیال اندیش
فرق شاهی و بندگی برخاست
چون قضای نبشته آمد پیش
گر کسی خاک مرده باز کند
ننماید توانگر و درویش
مهرداد در ۱۳ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۲۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
سلام
حیف که خیلی دیر این سایت رو پیدا کردم...خیلی دوست داشتم تو بحث دوستان همون موقع ها شرکت می کردم.آخه خیلی شیرین با هم بحث می کنید.
بنظر من شاعر همیشه شعر رو طوری بیان می کنه که هر کس با هر دین و منطقی برداشت خودش رو از شعر بکنه و در حقیقت هم همین ست.
بنده حافظ می خونم و از اشعار حافظ به این می رسم که ایشون نه تنها عارف نبوده بلکه اهل خرابات هم بوده و با خراباتی بودنش خیلی حال می کنم.و حالا یه انسان عارف برداشتش از شعر حافظ عرفانی بودن حافظ و باهاش اونجوری حال می کنه.
هر چند خیام بارها و بارها تو اشعارش نشون داده که خراباتی هستو عرفان در شعرش وجود نداره./
احمد بزرگزاد در ۱۳ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۹ - داستان آن کنیزک کی با خر خاتون شهوت میراند و او را چون بز و خرس آموخته بود شهوت راندن آدمیانه و کدویی در قضیب خر میکرد تا از اندازه نگذرد خاتون بر آن وقوف یافت لکن دقیقهٔ کدو را ندید کنیزک را به بهانه به راه کرد جای دور و با خر جمع شد بیکدو و هلاک شد به فضیحت کنیزک بیگاه باز آمد و نوحه کرد که ای جانم و ای چشم روشنم کیر دیدی کدو ندیدی ذکر دیدی آن دگر ندیدی کل ناقص ملعون یعنی کل نظر و فهم ناقص ملعون و اگر نه ناقصان ظاهر جسم مرحوماند ملعون نهاند بر خوان لیس علی الاعمی حرج نفی حرج کرد و نفی لعنت و نفی عتاب و غضب:
آب حاضر باید و فرهنگ نیز
تا پزد آب دیگ سالم در ازیز
در بیت دوم لطفا کلمه آب را به آن تغییر دهید
ناشناس در ۱۳ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۳۳ دربارهٔ هلالی جغتایی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴:
shahkare helali joghataei...shenidam az ostad moshiri ke shahe roozgare shaer az oo mikhahad ghasideie begooyad ke dar har mesrae on shotor va hojre vojood dashte bashad...hasel in sher ...
من در ۱۳ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۴:
نه حافظ انسان کامل است ونه حتی به تعبیر استادخرمشاهی کاملاانسان.انسانیست چون همه ما که درک بالا وطبع روانی داشته.گویی این رسم ناگسستنی خلقت است.کسی در بازو تواناست ودیگری شمایل نیکویی دارد.
کس دیگری آوای خوشی دارد.حافظ هم چونان همه طبع خوبی ودرکی مناسب داشته است.
بدیهی است نه در فصاحت کلام به پای شیخ اجل میرسد ونه در حدت ذهن گوی سبقت میتواند از کسانی چون خیام ومولانا جلال الدین برباید.درمیان شعرا معدل مناسبتری دارد.هم عذوبت کلام دارد وهم باریکی اندیشه.اما باز عرض میکنم متوسط خوبی دارد.
بابک در ۱۳ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۵:
برنامه گلها، شمارهٔ 133
آواز استاد شجریان به همراه سنتور از استاد پایور
ناشناس در ۱۳ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۰۴:۰۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۵:
قبل از بیت موجود در متن این بیت هم هست:
دو بامداد اگر آید کسی به خدمت شاه
سیم، هر آینه در وی به لطف کند نگاه
گفته شده که بعد از بیت فوق در بعضی نسخه ها این بیت هم هست:
امید هست پرستندگان مخلص را
که ناامید نگردند از آستان اله
عبداله مختاری در ۱۳ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۰۱:۱۴ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » آتش خاموش:
بیت آخر "رهی تا چند سوزی" درست تر است
yaser در ۱۳ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۲۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۶:
آلبوم آه باران از محمدرضا شجریان
میرک در ۱۳ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۲۱ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » غرق تمنای توام: