گنجور

حاشیه‌ها

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۴۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۶:

جناب گوهری ارجمندم خیلی خوشحالم هنوز کسانی مانند شما داریم که شاهنامه از بر می کنند باید بیفزایم که من هم شنیده ام ولی رستم از رست به معنی روییدن و نسل نیز هست ز تهم با زبر نخست و دوم به معنی کسی است که نیک و استوار روییده است.

عیسی سجادی از شوشتر در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۵۳ دربارهٔ باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:

مصرع چهارم / آزار مجوی تا نیازارندت درست است لطفا اصلاح فرمایید

همیرضا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۰۶ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۰۴:

در مورد «لامرد»:
لامردون، این کلمه در زبان لری به کنار وگوشه خیمه چادر نشینان اطلاق میشود. بابا طاهر عریان شاعر شوریده لامرد را به معنی مکان دور دست و دوست داشتنی آورده است:
به لامـردم مکان دلبـرم بی
سخنهای خوشش اندربرم بی
اگر شاهم ببخشد ملک شیراز
همان بهتر که دلبر در برم بی
این کلمه درزبان لری به پیشخوان و عیان نشین چادرگفته میشود.
چنانکه ملک مسعودی در تصنیفی به زبان لری چنین می خواند:
سواری ز دیر ایا اردیش ودنیش
لامردون فرش کنین سی بنشینش
یعنی پیشخوان خیمه را برای سوار کاری که با ادویش از دور در حال آمدن است فرش کنید.
لامرتن از نظر زبان شناسی لامرد را یک کلمه مرکب ذر زبان پهلوی می دانند که از ترکیب لاد به معنی پایه شالوده با کلمه مرتن به معنی زنده وجاوید به وجود آمده وبه معنی قله فتح شدنی می باشد.
به نقل از:
پیوند به وبگاه بیرونی

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۴۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱ - پادشاهی جمشید هفتصد سال بود:

اقای اردستانی رهی یعنی رونده و نیز بنده و رهیگی یعنی بندگی

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۳۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱ - پادشاهی جمشید هفتصد سال بود:

ناب اوستایی است از اناپا که اپا همان اب است و ان منفی أش کرده است به گفته دوستی ناییده شده است و ناب یعنی بی اب و برای بسیاری چیز ها بی أبشان سارا و خالص تر است

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۲۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷:

لاش یعنی غارت اسدی انرا دیده است و گفته لاش به زبان مرغزی غارت است فقط یک بار در شاهنامه امده است

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۱۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴:

بیت اخر یعنی چه?
1 فرزندت که امد زنت را فراموش کن
2 فرزندت که امد زنهار زن باره نباش
3 فرزندت که امد دیگر دل زنان را ببر
4 تنها وقتی که فرزند شایسته داشتی دست از زنان بکش
با پوزش از بانوان فرهیخته ایران زمین

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۰۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴:

حمید خواستی یک بار بیا مسجد سلیمان ببین تا قبل از امدن دارسی انگلیسی هم نفت و قار از زمین بیرون می امده است و اتش کده ای بر فراز کوهی است که بر مسجد سلیمان نگاه میکند ، انگلیسی ها به روش ابزار مند در بیرون اوردن نفت کوشیدند و گر نه هزاره ها نفت قار خود به خود بیرون می تراوید ، هنوز در مسجد سلیمان أوند های ابگرم کن در خیابان روی اتش های خود سوز است بیا ببین

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۵۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴:

قفیز همان کویز است نوعی پیمانه و قفیزش سر امد یعنی پیمانه سر رفت و مرد

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۵۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴:

حمید تازه فردوسی قیر را هم نوشته انهم به ریخت اصلی أش قار

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۴۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱۲:

سستی معنی کیار هم میدهد و بی کیار یعنی فورا و بی سستی و بی درنگ

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۴۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۲:

پور یعنی پسر پیشتر پوهر بوده و همچنین پوس همه یعنی پسر و بهبهانی ها در خوزستان پسر را پوس می گویند

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۲:

کنیز از فارسی میانه کنیچک امده یعنی دختر و کیژ در کردی و قیز ترکی همریشه ان هستند

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۲۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۴ - گفتار اَندر آفرینشِ مَردُم:

میانجی انکس که به میان اید و کرانجی انکس که کناره گیری کند ، زهی شکر پارسی

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۱۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۶:

قار فارسیست یعنی قیر

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۱۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۶:

غرم با پیش اول یعنی اهو و فارسیست و اهو خود از آسو یعنی تیزپوی است

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۵۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۲ - ستایش سلطان محمود:

فرش را به فارسی گستردنی و نهالین و شادورد می گویند شادورد در شاهنامه امده است و نهالین را لرها امروزه به کار می برند ولی نهالی می گویند نازک را تنک و ضخیم را هنگفت می گفته اند

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶:

قلیل را به فارسی اندک و سوتام می گفته اند
انچه کردست و انچه خواهد کرد. سختم اندک نماید و سوتام
لغت فرس اسدی

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۲۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۷:

أحسنت به فارسی زه می شود و زها زه یعنی افرین افرین

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۲۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۷:

به عرب ها نباید بی احترامی کرد که پاره ای از ملت ما عرب هستند و چه مردم مهر بانی هستند و من از ته قلبم انها را دوست دارم . ایرانی یعنی با شرف و همه ملت ما را در بر میگیرد با هر دینی و هر نژادی نباید نژاد پرستی کرد که هیتلر و صدام انجامش خوبی نداشتند و نباید بیگانه پرست بود که مردم و زبان خود را فراموش کرد ، با اسان گیری همه ایرانیها کنار هم هستند وگر نه برمنشی و تفاخر بیراهگی پیش می اورد ببینید که حافظ کتابش بر خوان نوروز امد چون همه اورا همکیش می بینند ، درود به فردوسی پاک که پارسی را رهانید و بزرگی پیامبر اکرم را نپوشانید و زردشت را بی أرج نکرد ومیهن را بزرگ داشت گاهی که همه به ان نمی اندیشیدند ویژگی بزرگان بلند نظری است باید به هم مهر بورزیم

۱
۵۰۳۸
۵۰۳۹
۵۰۴۰
۵۰۴۱
۵۰۴۲
۵۵۴۸