گنجور

حاشیه‌ها

کورش عبدالحمیدی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۱۵ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴:

در مصرع اول "می‌بارد" درسته
چون منظور از رنگ همون نیرنگ هستش
در ضمن باید می باید باشه که ردیف ها جور بشه و رنگ و جنگ و سنگ هم قوافی رو تشکیل بدن

دوستدار در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۳:

جناب 100- 5 = -95
سرکار چرا به جای بهره مندی و ستایش از دیدگاه های این فرهیختگان خامه به ناسزا می آلایید ؟؟ از کجا وچگونه آنان را تنها یک تن میدانید ؟ چون نام ریاضی بر خودنهاده اید؟؟" یکی و اینک 100 منهای پنج"
بر آنان رشک میبرید؟؟
دست از زشتکاری بردارید ، که خداوند زشتکاران را به پادافرهی سخت هشدار داده است!!.

فرشاد در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

این آهنگ رو حتما تاکید میکنم حتما حتما با صدای استاد محمد رضا شجریان آلبوم هم نوا با بم و ساخته ی استاد کیهان کلهر گوش کنید بسیار زیباست تاکید میکنم بسیار بسیار زیباست... یکی از بهترین تصنیف هایی که تا بحال شنیده ام

سمانه ، م در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:

دردت بکشم که درد ، داروست
خارت بخورم که خار ، خرماست
روخوانی غزل با نظر من مطابقت نکرد
خِرمن را خَرمن خواند
و در دو بیت مذکور دردِ دارو و همچنین خار ِخرما ذکرشد که به نظرم باید : درد ، داروست و خار ، خرماست خوانده شود
منظور ، درد عشق معشوق است که دوای عاشق است
و خار جفای یار ، شیرین است
با پوزش از جسارت

برگی از کتابی بینام در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:

درود دوستان
براستی که زیباترین،کامل ترین و درست ترین تعریف و تعبیر رو در مورد حافظ از شاملو خواندم
شاملو نوشته بود عمری در اشعار گذشتگان تحقیق کردم و شاعر تر از حافظ ندیدم. شاعری که عمری کفر نوشت و مردم عبادتش کردند و بر اشعارش تغعل زدند….
حافظ از لحاظ اندیشه و عقیده از خیام پیروی و تقلید می کرد و به نوعی نیست گرا بود.فقط خیام بی پرده می نوشت اما حافظ شدیدا رندانه… ..

کمال در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۱۰:

ج.آ: 8110

امیـــد در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۳ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵:

بر ستیغِ اندیشه ی بشری، شعرِ فارسی است که سده ها است می درخشد.
چیزی که مرا بیشتر از دیگر زیباییهای این شعر بخود می کشد این بیت است:
"خوشی و خرمی و کامرانی کسی دارد که خواهانش تو باشی"

در دیگر ابیات، مطابق اشعار دیگر، کسی که خواهانِ چنین دلداری باشد را خوشبخت می داند، ولی در اینجا عکس می شود، می گوید چه خوشبخت است کسی که تو عاشقش باشی.
می گوید خوشبخت است کسی که موردِ عشقِ تو قرار گیرد؛ چنان خوبی که کسی را که دوستداری، باید بخود ببالد که چنین عاشقی دارد.
و ما چه خوشبختیم که ادب و فرهنگی چنین پیشرو و زیبا داریم.

امیـــد در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۲ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵:

بر ستیغِ اندیشه ی بشری، شعرِ فارسی است که سده ها است می درخشد.
چیزی که مرا بیشتر از دیگر زیباییهای این شعر بخود می کشد این بیت است:
"خوشی و خرمی و کامرانی کسی دارد که خواهانش تو باشی"

در دیگر ابیات، مطابق اشعار دیگر، کسی که خواهانِ چنین دلداری باشد را خوشبخت می داند، ولی در اینجا عکس می شود، می گوید چه خوشبخت است کسی که تو عاشقش باشی.
می گوید خوشبخت است کسی که موردِ عشقِ تو قرار گیرد؛ چنان خوبی که کسی را که دوستداری، باید بخود ببالد که چنین عاشقی دارد.
و ما چه خوشبختیم که ادب و فرهنگی چنین پیشرو و زیبا داریم.

سمانه ، م در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:

بالای چنین اگر در اسلام
گویند که هست ، زیر بالاست .
به نظر می رسد ، میگوید : در بلاد اسلامی چنین قد و بالایی یافت نمی شود اگر چه بگویند که هست ، یا در کشورهای اسلامی ، برعکس آنچه می گویند چنین قد رعنایی نیافتم
زیرو بالاست یعنی برعکس و بیهوده گفته اند
مانا در نهان سراینده

جواد در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۹ دربارهٔ رضی‌الدین آرتیمانی » ساقی‌نامه:

دوستی در انتهای متنشون نوشته اند "سگ آستان نجف "
بنده متوجه منظورشون نشدم که معنی آوردن این نام چه بوده
لطف میکنن اگر توضیح بدهند

روفیا در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۳:

سید جان
درود
این هم حرفیست،
مضافا بر اینکه تنها آنکه غم و اندوه بسیار را تجربه کرده شادی را می فهمد، به جنگ زدگان، بیماران، گرسنگان، سرما زدگان لختی بیندیشیم، اینان قدر خانه و کاشانه و صلح و آشتی و خانواده و چای گرم و خوراک سالم و بستر خواب پاکیزه و مصاحبت دوستی شایسته را بهتر می دانند یا ما؟
ما که ضمن برخورداری از بسیاری مواهب همچنان شکایت می کنیم که این چه زندگیست؟
لیک من از آن عیدی سخن گفتم که در آن شما از یک گام جلوتر و یک مرتبه بالاتر به این پدیده ها می نگرید و مخلص کلام هردو روی سکه را میبینید.

معصومه در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵۸:

در بیت 7 توریز به چه معنا است؟

هادی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۴۹ دربارهٔ هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۲۶ - در تعریف کمان شاه گوید:

با تشکر از شما در پناه حق پیروز و سربلند باشید

فرهاد در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۰۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

خیام میگوید آب انگور (چه تخمیر شده، چه نشده) را به وعده بهشت و حوری هایش ترجیح میدهد، زیرا که آواز دهل شنیدن از دور خوش است.

باباخانی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷۲:

با سلام
از استاد گرامی سوال داشتم ک توی این بیت ک مولانا میفرماید
پرده ی بوسلیک را جفت حجاز میکنی؟
آیا جفت کردن پرده ی بوسلیک با حجاز از لحاظ ملودی و آوای موسیقی،با بقیه غزل و حال مولانا در اون زمان سرودن شعر،ارتباطی دارد یا صرفاً برای کامل شدن شعر کلمات آورده شده اند،؟؟
در کب سوال مت اینه ک چه ارتباط موسیقی ای هست بین این غزل و غمگین بودن یا شادبودن حضرت مولانا؟؟؟
متشکرم

کمال در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۳۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۰۹:

ج.آ: 7763

سمانه ، م در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا
تمام نظرات دوستان را مطالعه کردم و صدای خواننده ی غزل را شنیدم
دلیل بانو روفیا و امین گرامی به نظرم به صحت نزدیکتر آمد
ولی ایشان توضیحشان را به کوتاهی بیان کردند که در تأئید اضافه می کنم : بر خلاف خواننده که ” ی “ را در ماهی ساکن خواند، ماهی ِ دریا به نظر درست می آید .
لغت نصیب هم به مرغ هوا مربوط می شود هم به ماهی دریا ، یعنی خداوند هم برای مرغ هوا نصیبی معین کرده ، و هم ماهی دریا را نصیبی ست
در رد خوانش خواننده ی غزل هم میتوان گفت : هم مرغان از دریا نصیب دارند و هم ماهیان از هوا
با پوزش

سمانه ، م در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۶:

بابک گرامی
جناب عالی در آزمون محبت و حسن ظن ، در بارگاه ادب گنجور ، سر افرازید
اما گمان بردم مبادا در ترازوی سنجش بعضی ، این لطف نظر نباشد
در آسمان مهر تو بی شک ستاره هاست
کو چشم و بینشی که به باطن نظر کنیم
در بیم زخم تیر ملامت ز حاسدان
بر سر سپر کشیده و خفتان به بر کنیم
شعر از ”نیا “
شاد زی بر دوام

پیام بهتاش در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

مرغ هوا را نصیب ماهی دریا
این بیت را غالباً به دو گونه تعبیر می کنند: مرغ هوا را به عنوان غذا به ماهی اختصاص داده.
و دیگر ماهی دریا را روزی مرغ های ماهیخوار کرده است.
اما هیچ کدام از این دو برداشت صحیح نیست در حقیقت همان طور که گوینده این غرل را به درستی قرائت کرده معنای مصراع به این اشاره دارد که هوا را قلمرو پرندگان و دریا را قلمرو آبزیان قرار داده است. دلیل آن هم جهانبینی سعدی و تکنیک رایج اوست؛ شاعر در کل غزل به عدالت و نعمت های خدا می پردازد بنابراین امکان ندارد که در این ارتباط به یکی از دو موجود نفعی برسد و دیگری بی نصیب بماند.

حسین کازرونی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹۱:

فرازی از وصیت نامه شهید امیر عرب زاده:
حدیث قدسی:
مَنْ طَلَبَنِی‌ وَجَدَنِی‌، وَمَنْ وَجَدَنِی‌ عَرَفَنِی‌، وَمَنْ عَرَفَنِی‌ أحَبَّنِی‌، وَمَنْ أَحَبَّنِی‌ عَشَقَنِی‌، وَمَنْ عَشِقَنِی‌ عَشِقْتُهُ، وَمَنْ عَشِقْتُهُ قَتَلْتُهُ، وَمَنْ قَتَلْتُهُ فَعَلَیَّ دِیَتُهُ، وَمَنْ عَلَیَّ دِیَتُهُ فَأَنَا دِیَتُهُ.
آنکس که مرا طلب می کند می‌ یابد و آن‌ کس که مرا یافت می شناسد و آن‌کس که مرا شناخت دوستم می دارد و آن‌کس که دوستم داشت به من عشق می ورزد ، آنکس که به من عشق ورزید من نیز به او عشق می ورزم ، آنکس که به او عشق ورزیدم می کشم و آن‌کس که که من بکشم خونبهایش برمن واجب است و آن‌کس که خونبهایش بر من واجب است پس من خونبهایش هستم.
آن کس که تو را شناخت ، جان را چه کند؟
فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟

دیوانه کنی ، هر دو جهانش بخشی
دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند ؟
------
مشاهده ی ادامه ی وصیت نامه و همچنین عکس برگه های وصیت نامه به لینک زیر برویـــــد:
پیوند به وبگاه بیرونی

۱
۴۰۰۹
۴۰۱۰
۴۰۱۱
۴۰۱۲
۴۰۱۳
۵۶۲۵