گنجور

حاشیه‌ها

سمانه ، م در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۴۵ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » کار ایران با خداست:

شاید یتوان این چامه را نوعی غزل مستزاد نامید
خطاست ، جداست ، رواست ،خداست ، به پاست ، گشاست ، بقاست و،،،، را قافیه ، و کار ایران باخداست ، را ردیف تلقی کرد
با این ترتیب که هر بیت به چهار پاره تقسیم شده. و” کار ایران با خداست“ در همه ی ابیات به تکرار آمده
مستزاد را به گونه های مختلف آورده اند مثلاً :
از مهدی اخوان ثالث:
هر که گدای در مشکوی توست پادشاست
شه که به همسایگی کوی توست چون گداست
باغ جهان موسم اردیـبهشـت یا بهشت
گر نه ثنا خوان گل روی توست بی صفاست
نرگس گلزار جنان هر که گفت یا شنفت
این که چو چشمان بی آهوی توست بی حیاست
سرو شنیدم که قد آراسته خاسته
مدعی قامت دلجوی توست بد اداست
رحم کن ای دیده رخ زرد من دردمن
گرنه امیدیش به داروی توست بی دواست
بر خلاف استاد بهار ، که ” کار ایران با خداست را در هر بیت تکرار کرده ، اخوان بیتهارا با ردیف های مختلف آورده
و همه ی مصرع ها هم وزن هستند

بابک چندم در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۶:

سمانه خانم گرامی،
کدام جسارت؟
هر راهنمایی و راهگشایی سبب خیر است.
سپاس از شما

نفیسه در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۷:

سلام خدمت برانوش!
در نسخه های چاپی گلستان که من استفاده می کنم، " بماند"ذکر شده و به نظر می رسه که "ماندن" به معنای راه به مقصد نبردن باشه که در معنی بیت مشکلی بوجود نمیاد.
ای بسا اسب تیزرو که بماند (=یعنی از رفتن بماند)
که خر لنگ جان به منزل برد(=خر به مقصد رسید)

مهدی کاظمی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۸:

به به ازین شعر ....

فرهاد در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۹ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۱ - دل دادن مجنون، سگی را که در کوی دلدار دیده بود، و بازوی خون را طوق گردن او ساختن، و تن استخوان شده را گزند دهان و مزد دندان او کردن و به زبان چربش نواختن:

هر گه جگریت بخشد آن یار
با دی نکنی از این جگر خوار
"با دی نکنی" به چه معناست؟ آیا "یادی نکنی" صحیح نیست؟

... در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۳:

بشنوید در اجرای خصوصی محمدرضا لطفی با شهرام ناظری

سیامک در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۹:

مستی تو و (مستم) من ـ بشکستی و بشکستم

احمد در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۳۰ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۸۹:

بیخیال چیدمان و ترکیب شعر. یه نفر جواب باباطاهر رو بده که چرا یکی اینطوری یکی اون طور.؟
منم مثل شاعر تو جوابش موندم.!

پریسا در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۵۷ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » کار ایران با خداست:

ببخشید یه سوال داشتم مگه توی قالب شعری مستزاد نباید یه کلمه یا جمله ی آهنگین به غزل ، رباعی ، قطعه و مثنوی اضافه بشه اون وقت توی این مستزاد قاب اولیه چی بوده ؟؟؟ این که هیچ قالب نیست به غزل شبیه هست ولی 4 تا مصراع اول هم قافیه اند !!! لطفا جواب بدین ....

مرتضی(باران) در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۲:

ممنون از خانم سمانه.م

سمانه ، م در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۲:

آقا مرتضی
بیت اول اشتباه نیست
داستانهای بی شماری از غصه های روزگار در دل دارد
در بیت آخر هم می گوید :
درد دل بی‌قرار سعدی
هم با دل بی‌قرار گویم
درد دلهاش ، همان غصه هاش است
شاد زی

سمانه ، م در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۶:

جناب بابک
من توضیح شما را ندیده بودم ، وگرنه جسارت نمی کردم ، چون جواب مستقیم آقای زندی ، پاسخ شماست
پایدار باشید

مرتضی(باران) در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۲:

در بیت اول احتمال اشتباه تایپی هست. با جا به جایی کلمات "غصه و قصه" مفهوم گویاتر نمیشه؟
با تشکر

سمانه ، م در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۶:

محمود آقا
خسروان بر تخت دولت بین که حسرت می‌خورند
در لقای عاشقان کشته بدنام او
میگوید : پادشاهان آرزو دارند در زمره ی عاشقان او باشند ، حتا به بد نامی
با درود

بابک چندم در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۶:

جناب محمود زندی،
در لقای عاشقانِ کشتهء بدنامِ او،
کشتهء بدنام بر می گردد به عاشق کشته شده

محمود زندی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۶:

در لقای عاشقان کشته بدنام او
لطفا مشخص فرمایید بدنام به عاشق کشته شده اشارت دارد یا به معشوق و یا اینکه بجای بدنام باید از نام برداشت شود با تشکر

رضوی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۵۸ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - لطف حق:

دوستی که نوشته اند :
ولی باید این سر را بیان کرد که اصل این شعر که اسکلت این شعر حاضر را تشکیل می دهد از شخص بزرگوار دیگری است !!!
سخنی بدون همراه کردن دلیل آورده اند . بهره این سخن تنها آشفته کردن ذهن خواننده است . بی هیچ سود

امیر میرسیاح در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:

بنده در چندین نسخه مختلف چاپی که به تصحیح 1) غنی - قزوینی و 2) الف سایه و 3) دکتر الهی قمشه ای و 4) احمد شاملو ملاحظه کردم در تمام آن نسخ نوشته شده :
بیدلی در همه احوال خدا با او بود
او نمیدیدش و از دور " خدایا" میکرد.
بنده نمدانم اصلا این " خدا را " از کدام نسخه و تصحیح در آمده ! بنظر این حقیر اصلا بی معنی است " خدارا" میکرد
ضمنا در اکثر نسخ (سه نسخه از 4 نسخه ای که در بالا ذکر شد) نوشته شده :
آن همه شعبده ها " عقل " که می کرد آنجا
تنها در نسخه جناب الهی قمشه ای نوشته شده
آن همه شعبده ها "خویش" که میکرد آنجا

حمید زارعیِ مرودشت در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۲:

تا چو اشک از مژه جستیم به خاک افتادیم
بال ما را عرق شرم رهایی تر داشت

سیدمحمد در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۳:

روفیا بانو
درود
جور دشمن چه کند گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به همند
به قول شیخ اجل
اگر همه ی شبها شب قدر بودی شب قدر بی قدر بودی
،
دیوانگان دخل عاقلانند که اگر دیوانگان نبودند ، عاقلان بیرنگ بودند
نوزوزتان مبارک

۱
۴۰۱۰
۴۰۱۱
۴۰۱۲
۴۰۱۳
۴۰۱۴
۵۶۲۵