احسان در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۶:
با سلام ، جناب سعید عزیز منظورتان از دوبیت اول این آواز، گر ز حال دل خبر داری بگو ... که فرمودید مثنوی، قالب شعری نمی تواند باشد،بلکه احتمالا مراد از مثنوی به گوشه ای تحت همین نام در دستگاه سه گاه اشاره دارد که استاد شجریان با این گوشه آغاز و سپس به گوشه مخالف رفته و ابیات غزل حافظ را می خوانند با تشکر
محمد کیهانی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۲:
در دیوان شمس به تصحیح استاد شفیعی کدکنی هم بیت اول را مانند ضبط گنجور نوشته اند. پس
خبرت هست که دی گم شد و تابستان شد صحیح است
نسخه خطی موزه تربت مولانا در قونیه نیز همین را نوشته است
امیر مسعود در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵:
عالی بود
امیر مسعود در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
سلام واقعا این شعر عالی هست من هربار که میخوانم لذت میبرم .
دوستان من این اهنگو با صدای اقای چاوشی گوش دادم فکر کنم بیشتر برای ریتمیک بودن شعر و شاد بودن شعر خوانده شده اصلا عظمت این شعر به خوبی نمایان نکرده است .
شکوه در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:
با هر بیتش نفسم بند میاد و قلبم میخواد از جا در بیاد (با وجود اینکه تجربه ای از مضمون شعر ندارم)
عالیهههه
محمدیاری در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۴ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۵:
دلی داروم پرازخونه خدایا
زبسکه درب وداغونه خدایا
زدست خلق نامرد زمونه
چشام دریای هامونه خدیا
رضا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۵:
سلام
باعرض پوزش از کلیه دوستان وسروران
نظر به اینکه مطالب ثبت شده در محیط مجازی، برای مدت زمان طولانی ودرهرکجا، در دسترس عموم افراد ، خواهدبود،
وباتوجه به اینکه، متاسفانه، درحال حاضر فرهنگ غلطی رواج یافته،
که اکثرعوام الناس ، هرجمله ای را که ماخذ ان فضای مجازی باشد،
صحیح ومستند ومعتبر تصور میکنند،
یقینا، بار مسوولیتی سنگین بر دوش یکایک ما خواهد بود
وان چیزی نیست،
جز دقت بسیار زیاد، در صحت و مستدل و
معتبر بودن ، تک تک مطالبی که منتشر میکنیم،
ماهیچگاه نباید،
هر جمله یا مطلبی که برای ما بعنوان مطلبی صحیح، عقلانی ومنطقی
تصور شده را باقاطعیت ، در فضای مجازی مطرح کنیم،
ودر صورت لزوم بر انتشار مطالبی این چنین،
حتما، بر نامعتبر ونامستدل بودن مطلب وذکر اینکه این مطلب یک نظر شخصی میباشد وقابل استنادنیست، تاکید کنیم
والبته، این بار مسوولیـت برای همه مایکسان نخواهدبود،
مدیران وناظرین انجمنها، سایتها ،گروههاو....
بیش از دیگران مسوولند
چراکه مسوولیت جلوگیری از نشر اکاذیب و مطالب نامربوط وغیر معتبر توسط دیگر کاربران ونقد وحاشیه نویسان نیز برعهده این بزرگواران است
وانتظارمیرود،
دراین زمینه با پشتکار وجدیت وبه دوراز هرگونه چشم پوشی برخورد قاطع داشته باشند.ونسبت به ارائه سند وماخذ معتبر ودر غیر اینصورت حذف مطالب ، تعللی صورت نگیرد
شاید در دراز مدت بتوانیم،
اندکی از مشکلات و معضلاتی را که درکوتاه مدت بر پیکر جامعه تزریق و آحاد جامعه را تحت تاثیر قرار داده بکاهیم
همه ما هر لحظه ، شاهد انبوه معضلاتی هستیم
که زاییده ی تصمیم گیریهای غلط ونسنجیده ایست، که موجب ورود تکنولوژی ودر دسترس عموم قرار دادن آن ، بدون بستر سازی مناسب فرهنگی وآموزش های لازم به عموم کاربران گردید! !
معضلاتی که اگر چه سرعت وقدرت تخریبشان بسیاربالاتر از تصورماست
اما بی صدا ونامحسوس از تمام اقشار جامعه قربانی میگیرند
در خاتمه از دوست محترمی که زحمت انتشار مطالب مفید وزیبادر این صفحه را کشیدند،
استدعا دارم
درخصوص تایید یا تکذیب مطلب دوستی که در این صفحه مدعی هستند
،بیت خنک آ ن قماربازی.....مختص به لحظه خاصی ، از واقعه کربلا در روز عاشوراست، اندکی روشنگری بفرمایند.
باتشکر
سیدمحمد در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۱:
گمنام عزیز موافقم ، آفرین
نمیرم ازین پس که من زنده ام
زنده باشید
محسن خانی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۰:
در بیت آخر طنز ظریفی نهفته است: «حریف تروشروی ناسازگار/ چو خواهد شدن دست پیشش مدار» یعنی، حریف ترشروی نازساگار اگر میخواهد از پیشت برود مانعش نشو! حریف تندروی ناسازگار نیز مانند بادی است که در شکم پیچیدن گرفته است و با رها کردنش راحتی به وجود میرسد.
عیسی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۸ - حکایت در معنی شفقت:
شمسالحق عزیز، در این جا باید دو نکته رو در نظر داشت:
-اول اینکه اگر این سؤال راجعبه شاعری پرسیده میشد که وسواس در بهکار بردن کلمات (سره) پارسی داشت، اونوقت جای تامل وجود میداشت. اما سعدی و شعرای غزلسرا غالبا چنین وسواسی ندارن.
- ظاهرا لغت جوهری بعنوان جواهرشناس متداول بوده و در بازه زمانی زندگی اونها بیشتر از گوهری بر سر زبان بوده. یک سیر اجمالی در اشعار خود سعدی نشون میده سعدی بارها این لغت رو استفاده کرده که گاهی صراحتا بهمین معنیه و گاهی مقارن ایهام هم هست (دربرگیرنده معنای معنوی جوهر (=گوهر)). مثلا چیزی که در ذهنم هست اینه:
گر جوهری به از جان ممکن بود تو آنی
حتی راجعبه حافظ هم این استفاده به صورت ملموسی دیده میشه. فقط بعنوان یک مثال:که قدر گوهر یک دانه جوهری داند
علیالخصوص این مصرع اخیر تعمد شاعر رو در بکار بردن جوهری بجای گوهری برای صاحب صنف کاملا نشون میده ( چون کلمه گوهر هم در اون هست). بنابراین نتیجه میگیریم که یک دلیل عمده رایج بودن جوهری بجای گوهری هست در اون بازه زمانی و عدم وسواس شاعر برای خرج کلمات پارسی سره، باعث شده همین رو استفاده کنه.
عیسی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳:
ظاهرا فقط من نخوندم این شعر رو (شوخی :) ). اما براستی راجعبه غزل سعدی شاید ایجاد ساختارهای مشابه به این اندازه قوی از لحاظ تکنیک و محتوا از جانب هیچ کسی بجز خودش ممکن نباشه. قطعا یکی از بزرگترین اقبالهای حافظ شاگردی او (به لحاظ زمانی) در محضر سعدی بوده. یاد مقالهای از استاد کدکنی افتادم که یکی از اشتباهات استاد مینوی رو در رابطه با تفسیر یکی از ابیات سعدی تشریح می کنن. غزل سعدی و عشق سعدی بینقص و دست نیافتنیه.
عیسی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۸:
ممکنه اشتباه کنم. اما shebeh یا shebah بخونید و یک نوع سنگ تیره قیمتی صیقلخورده در نظر مجسم کنید. در اینصورت صحبت از یک صندوقچه آرایش هست احتمالا و با این دیدگاه، شعر تا اخر معنای سرراستی خواهد داشت. البته هرآینه ممکنه اشتباه کرده باشم که دوستان عزیز، حتما تذکر خواهند داد.
عیسی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹:
محسن عزیز، البته که حافظ یک عارف بزرگه و به نظر نمیاد کسی با مطالعه چنین ادعایی رو زیر سؤال ببره. اما شما نمیتونید ثابت کنید که بزرگترینه. چه بسا عارفانی که شاعر نبودن و نیستند و حتی چیزی هم منتشر نکردن و نمی کنن. شما میتونید ثابت کنید که قطعا چنین افرادی وجود ندارن. ازدیاد محبت شما رو به حافظ درک می کنم اما لطفا به بیراهه نریم و با منطق پا بر سر تعصب بگذاریم. حافظ تجمعی از انسان، شاعر، ادیب، عارف، جامعهشناس، مورخ و حکیم هست. گاهی برخی ازین این خصوصیات بر موارد دیگه غلبه پیدا می کنن. تعصب های این چنینی نمیتونن این گزاره کاملا صحیح رو مردود کنن. البته اگر جز این میبود هم لطفی نداشت. آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد.
عیسی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱:
اوه. چه اشتباهی کردم. منظورم تمام غزل بود.
گمنام در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۴۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۱:
آ سید ممد گرامی،
من نیز با " را " خوانده و به یاد سپرده ام، مگر که نمیرم ازین پس، ( از آن )که من زنده ام
که تخم سخن را پراکنده ام . نیز
و چه تخم نژاده ای
روفیا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳:
درود دوستان
چند بیت از این غزل دلنواز توسط امید معنوی خوانده شده و ترکیب آن با انیمیشین دوست داشتنی به کارگردانی سارا طبیب زاده ارزش دیدن را دارد.
ناشناس در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸۶:
جناب شمس،
اگر از زبان شمس است ، روی سخن وی با بلخی بوده است و این بلخی است که می گوید نیمیم زترکستان ، نیمیم ز فرغانه ، و فراموش نکنیم که تبار شمس را جمله شرح حال نویسان تبریزی دانسته اند جلال الدین تبار فرغانی دارد.
از دیگر سو این دو چنان درهم تنیده بوده اند به ویژه در این غزل، که جدا کردن که و کی گر نه محال بسیار دشوار است.
کسرا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۲۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۱۲:
به به ... چقدر زیبا
سیدمحمد در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۱:
ازان پس نمیرم که من زندهام
که تخم سخن من پراگندهام
در نسخه ی چاپ مسکو به همین صورت آمده ، ولی در نسخه های دیگری به صورت :
ازان پس نمیرم که من زندهام
که تخم سخن” را “ پراگندهام
آمده که به نظر درست تر می آید ، و از تکرار ” من “ احتراز شده ، چون زمانی که پراگندام می گوید ، لغت ” من “ اضافی می نماید.
زنده باشید
مرتضی امامی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۶ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی: