گنجور

حاشیه‌ها

فهیمه در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۶۵:

سلام. در مورد مصراع 14 ، کج درسته؟ نباید کجا بشه؟

هادی احمدی از کرمانشاه در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۲:

باید عرض کنم که بیت دوم همانی است که در گنجور و در همین صفحه آمده است . دوستی فرموده‌اند که از نظر ادبیات فارسی « ستمکاری کردن » درست می‌باشد ، اما این زمانی است که منظور شاعر انجام فعل ستمکاری باشد . (که در اینجا اینگونه نیست ) ، بلکه واژه « کردند » ، در اینجا به معنای «ساختند » و یا « قرار دادند» می‌باشد که منظور شاعر اینگونه معنا می‌شود : این تیغ را نه برای افراد ستمکار ساختند! که کاملا هم مشخص است . و سایت وزین گنجور بیت درست را قرار داده .

علیرضا مظفری در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸:

این شعرو استاد مدیری تو کنسرت یونیسف به زیبایی اجرا کردن//دوستان اگه میخوان بشنون تو نت هست//خیلی زیبا خوندن

نام بت من اگر بخواهی /سیبی است نهاده بر سر سرو در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۲۱ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۸۰:

وزن شعر فعولن فعولن فعولن فعولن یا مفاعیل مفاعیل مفاعیل مفاعیل است

جلال الدین در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۱۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۹ - گفتن مهمان یوسف علیه‌السلام کی آینه‌ای آوردمت کی تا هر باری کی در وی نگری روی خوب خویش را بینی مرا یاد کنی:

تمایل دارم تفسیر صاحب نظران را در مورد این بخش از مثنوی بدانم

ایرج در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۷:

خیلی خوبه که محسن چاوشی که اینهمه طرفدار داره شعر کلاسیک میخونه
ولی هنوز آهنگ خودکشی ایشون تو گوش ما هست
چقدر میخندیدیم اون موقع
"حامد جان در جواب این سوالت باید بگم که خودکشی کار آدمای ضعیفه" (سخن بزرگان )

محمد در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۲:

من مطمئن هستم اگر چاوشی از مولانا نمی خواند من به جز اسم شعرا بزرگه کشورمان هیچی دیگه ازشون نمی دونستم ولی محسن کاری کرد که 12 سال مدرسه وکتاب های ادبیات مدرسه نکرد فقط میتونم بگم که هیچی نمی تونم بگم

سپهر در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۸:

ای آینه روی آه از دل سنگ تو.
الف در انتهای رویا حرف نداست.و رویا rooya تلفظ میشود نه roya.
به نقل از دکتر ناتل خانلری.

بابک در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۴۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۹ - در نصیحت فرزند خود محمد نظامی:

لطفاً تصحیح کنید: "فرزندی من نداردت سود" درست است نه "ندارت"

جان در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴۸:

پا می نداند کفش خود کان لایق است و بابتی
در این مصرع با توجه به مفهوم پاپتی درست است که بابتی درج شده

علیرضا در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

یکی از دوستان تو نظرات فرمودن تا بحال صدای چاووشی را نشنیده ام که یا دروغ میگن یا ایشون در غار زندگی میکنن فقط غارشون دارای تکنولوژی هست

جلال الدین در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۵ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۳:

این خودی را خرج کن اندر خدا

جلال الدین در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۳:

چه دردی دارد!!! خواندن این غزل در چهل سالگی (به بعد)

جان در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶:

کاش متن مقالات شمس تبریزی هم در گنجور موجود بود. هرچند کتاب منظوم نیست. شاه کلید اسرار است. داعی برای بسیاری از ابهامات پاسخ یافتم. حقا که شمس شمس منیر است و استاد حق. از همین کتاب در باره خیام میگوید:
شیخ ابراهیم بر سخن خیام اشکال آورد، که چون رسید سرگردان چون باشد وگر نرسید سرگردانی چون باشد؟ گفتم: آری صفت حال خود می‌کند هر گوینده. او سرگردان بود، باری بر فلک می‌نهد تهمت را، باری بر بخت،... سخن‌هایی درهم و تاریک می‌گوید. مومن سرگردان نیست، مومن آن است که... بندگی می‌کند، عیان در عیان، لذتی از عین او درمی‌یابد. از مشرق تا به مغرب ملحد لا‌ گیرد و با من می‌گوید، در من هیچ ظنی درنیاید. زیرا معین می‌بینم و می‌خورم و می‌چشم. چه ظنم باشد؟... بلکه خنده‌ام گیرد. چنانکه یکی امروز بیاید چاشتگاه پیش تو، عصا گرفته به دستی، به دستی دیوار گرفته؛ پای لرزان‌لرزان می‌نهد، و آه‌آه می‌کند، که آخر نگویی که این چه واقعه است، این چه خذلا‌ن است که امروز آفتاب برنیامد...! اگر صدهزار بگویند ترا تسخر و خنده زیادت شود...
آری دوستان صفت حال خود می‌کند هر گوینده.

صالح در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹:

باسلام. دکتر انوری و همه علاقه مندان به ادبیات باید بدانند که سعدی(شاعر قرن هفتم) هیچ تکلیفی به رعایت اسلوب شعرا و نویسندگان قرن 3 و 4 ندارد. به ویژه اینکه سبک شعری در قرون 3 و 4 بیشتر "خراسانی" است اما سبک سعدی به اصطلاح "عراقی" میباشد.
یادمان باشد استادی سخن، جامه ای است که از دیرباز بر قامت سعدی دوخته شده است.

ali در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۴ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:

ضمن تمام احترامی ک برای شما قائلم ولی آقای گنجی اگر فرمایش شما درست باشه پس مصرع دوم بیت شش به یک چیز کاملا گنگ اشاره میکنه و معنی نداره

سعید در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۵۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایشِ خرد:

با درودی عاشقانه به نسل اندیش مندان
عزیزان من دو ستان گل من به چند نکته اشاره می کنم با امید به این که در گفت و شنود با سایر فرهیخته گان مورد توجه قرار گیرد.
یک : بعضی از حاشیه ها چنان اندیش مندانه است که من چندین بار آن را خوانده وسیر نشدم .
دو : بعضی دیگر نشان از آن دارد که نگارنده حاشیه
عاشق ادبیات گران سنگ پارسی است ولی در خواندن اشکال داشته و برای رفع ایراد در واقع به استاد مراجعه نموده است .
سه : در هر شرایط باید ضمن پاس بانی از این پدیده زیبا در گسترده تر کردن آ ن به ویژه در نسل جوان
همانند دانشمند توس ویا مولانا تلاش کرد .
توجه کنید :
1- حکیما چو کس نیست کفتن چه سود
در تناقضی آ شکار پس از آن است که گوهر تابناک ادبیات جهان 9 دفتر شاهنامه را می سراید ( تا کس
پیدا شود )
2- در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام
وباز میبینید که در چار چوب همان تناقض است که مولانا شش دفتر مثنوی دیوان شمس فیه ما فیه
مجالس سبعه و... را تقدیم بشریت میکند (همان حامعه ای که رینولد الین نیکلسون و آنه ماری شیمل و... را در بطن خود دارد / تا هر شرحی با استنساخ از شرح نیکلسون اعتبار یافته و شرح زنده یاد فروزان فر و استاد کریم زمانی در سایه قرار گیرذ .)
در هر شکل به ظن من این شعر مانیفست بشریت است و قابلیت اعتنای آن تا حدی است که اگر استادان گران قدر روزی یک بار آن را در ابتدای هر جلسه به دانش پژوهان گوش زد کرذه (حد اقل سه بیت آخر را) وسپس ادامه دهند راهی بی هوده نرفته اند .
با سپاس از این که با وقت گذاشتن برای خواندن این حاشیه عملا مرا مورد عنایت فرار داده به اید آن که روزی در هر خانه ای ترنم شاه کار های ادب پازسی
جای گزین سریال های چندین صد ایپزودی عثمانیان گردد .

سید علیرضا در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌ام:

غایب به معنی علم غیب می باشد.

سید علیرضا در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌ام:

سلام
به نظر بنده هم در این شعر امیر بی گزند خداوند هست. به این دلیل که مولانا در یکی از مصرع های خودش میگه:
عجبتر از عجایبها، خبیر از جمله غایبها
معنای" از جمله " که مشخص هست و به معنای همه و کل هر چیزی هست. " و اینجا به معنی علم غیب هم می باشدیعنی حضرت امیر المومنین باید بر تمام علوم غیب تسلط داشته باشند. حالا من از شما سوال میکنم. چه کسی از همه ی غایب ها با خبر هست؟ ما در روایات هم داریم که 2 چیز رو حتی 14 معصوم هم زمان آن رو نمی دانند و به آن خبیر و آگاه نیستند:1.روز معود و ظهور صاحب الزمان 2.روز قیامت
پس نمیشه به حضرت علی(ع) و یا شمس تبریز گفت که از همه ی غایب ها با خبر هستند و در نتیجه به نظر من مصداق این شعر خداوند هست چرا که اوست که بر همه ی غایب ها خبیر هست.

جواداسکستانی در ‫۹ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۵۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱:

با عرض سلام خدمت شما
تقریبا بیشتر واژه های این دوبیتی زیبا در زبان (گویش) تاتی شاهرود خلخال رایج است .
ته که می‌شی بمو چاره بیاموج (منظور از (می شی) فعل شیه یا رفتن است و کلمه (بیاموج) از باموج یا بیاموز که از فعل آموختن آمده است و معنی کل مصرع میشود ((تویی که میروی به من چاره تحمل دوری را یاد بده))
که این تاریک شوانرا چون کرم روج . شب در گویش تاتی میشود شَو و روز میشود روج ،کَرم یعنی میکنم. دقیقا این مصرع با تاتی امروزی این خطه منطبق است و معنی کامل (( که چگونه این شبهای تاریک را به روز (صبح ) برسانم))
کهی واجم که کی این روج آیو.در این مصرع نیز واجم همان واجم تاتی رایج شاهرود خلخال میباشد به معنی میگویم(( گاهی میگویم که کی این روز فرا میرسد))
کهی واجم که هرگز وا نه‌ای روج((و گاهی میگویم که هیچ وقت این روز فرانرسد))

۱
۳۸۵۸
۳۸۵۹
۳۸۶۰
۳۸۶۱
۳۸۶۲
۵۶۲۵