گنجور

حاشیه‌ها

شهریار۷۰ در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:

با سلام
به واقع نمی‌دانم دوست عزیز، آقا یا خانم ایران نژاد از کدام بخش نوشته‌های من به این نتیجه رسیده‌اند که من مصدری به شکل «سخن کردن» را بیان داشته‌ام؟
سخنی دیگر، جناب ایران نژاد، از کی و با استناد به کدامین منبع و مرجع می‌گویید که «فراموش نشود که در زبان شعرلزوما تمامی نکات دستوری مراعات نمی شود»؟
دوست عزیز اگر به این گونه باشد که صد آه و افسوس بر شعر و ادب ما. اساساً مگر چنین فرض یا گمانی شدنی است؟
دستور زبان فارسی به مانند پی و اساس کاخ شعر و ادب فارسی است؛ خانه‌ای بدین سربلندی و پی‌بنایی متزلزل؟
به نظرم جالب باشد که بدانید یکی از معیارها و منابع اساسی در سرایش شعر کلاسیک فارسی و انتخاب واژگان و افعال در زبان فارسی، شاه‌نامه‌ی حکیم توس است. از ابتدا تا انتهای این اثر جاودان شما بیتی را نخواهید یافت که ارکان دستور زبان فارسی در آن رعایت نشده باشد و یا به گمان شما «لزوما تمامی نکات دستوری مراعات نشود.» جدای از شاه‌نامه در بخش گسترده‌ای از آثار بزرگانی چون نظامی، سعدی و حافظ نیز این اصل برقرار است، مگر این که بی‌مبالاتی‌هایی نظیر آن‌چه هم‌اکنون شاهد آن هستیم به مبارزه با آن کمر همت بربندد.

باری من باز تاکید می‌کنم که مصدر ما «دردْ کردن» است و «سخن» مفعول آن. ضمن این‌که معنی کلمه به کلمه این بیت چندان موضوع مهمی نیست؛ چرا که مقصود حافظ تا حد زیادی روشن است. نکته‌ی اساسی نحوه‌ی خوانش مصرع دوم است که در تایید این‌که چنین مصدری وجود دارد می‌توانید به لغت‌نامه دهخدا مراجعه کنید. خود روان‌شاد دهخدا نیز این بیت حافظ را به عنوان بیت شاهد ذیل این مصدر آورده‌است. پس جای هیچ بحثی نیست که خوانش با کسره‌ی زیر دال دوم واژه‌ی «درد» هیچ پشتوانه‌ای از منظر دستور زبان فارسی ندارد. در زیر چند نمونه از ابیات بزرگان پیش از حافظ را که روان‌شاد دهخدا ذیل این مصدر فهرست کرده‌اند، آورده‌ام:
(سعدی)
*این همه خار می‌خورد سعدی و بار می‌برد
سنگ جفای دوستان درد نمی‌کند بسی
(خاقانی)
*مغزت نمی‌برد سخن سرد بی‌اصول
دردت نمی‌کند سر رویین چون جرس
این هم لینک واژه‌ی «دردْ کردن» در لغت‌نامه‌ی دهخدا در سایت واژه‌یاب:
پیوند به وبگاه بیرونی
امیدوارم فردی از سخنان من ناراحت نشود. من صرفاً آن اندکی را که دریافته‌ام با شما دوستان در میان می‌گذارم و هم‌چنین منابع مطالب مذکور را بیان می‌کنم.
با سپاس از توجه شما

 

Zari در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۴۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اندر آفرینش عالم:

با سلام
در جمله "نپوید چو پیوندگان هر سویی" واژه "پویندگان" درست می باشد که خواهشمند است بررسی و اصلاح فرمایید.

 

مصطفی در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۴ - وداع کردن طوطی خواجه را و پریدن:

شعر کاملا گویا است، ولی می‌توان گفت مولوی بزرگوار این پند و درس زندگی را به زیبا ترین نحو از زبان تاجر به انسان‌ها در طول تاریخ می‌گوید:
جان من کمتر ز طوطی کی بود
جان چنین باید که نیکوپی بود

 

مهدی در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰:

بسیاری از حاغظ شناسان و حافظ پژوهان اصراری بر این موضوع که منظور حافظ شراب عرفانی است ندارند.

 

نیکی در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۳۸:

در انتهای صرع سوم گفتا صحیح است

 

امیرحسین عاشق در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:

در بیت ششم باید می نوشت حلقه بر در نتوان زد از دست رقیبان
ان توانم که بیایم سر کویت به گدایی

 

شبرو در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:

در نظر حقیر نیز دیدگاه آقا یا خانم دوست گرامی و سایر دوستان بسیار درست تر می نماید و آنچه شهریار70 گرامی نوشته دور از ذهن است. توجه به معنی مصرع قبلی کاملاً راهگشاست.

 

علیرضا پیشگو در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۳۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:

سلام.درود و هزاران درود بر خاک شیراز که نین اعجوبه ای را زاد.
غزل فوق با صدای همایون شجریان با همنوازان کرد بسیار شنیدنی و زیباست.در آپارات دانلودش کنید.

 

ناشناس در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۳۳ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۶:

برو زاهدا خرده بر ما مگیر
که کار خدایی نه کاریست خرد

 

اکبر موحد در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴:

در بعضی نسخه ها چنین نیز نوشته شده است:
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه فال به نام من دیوانه زدند

 

ایران نژاد در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:

جناب شهریار
از صندوقچه‌ی طبیبان گفتید؟ در قوطی هیچ عطاری سخن کردن نمی یابید!
مگر که در جستجوی آنکه یافت مینشود باشید.

 

ناباور در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۲۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:

سهوقلم عزیز
اگر دقت کنید نوشتم
در بیت اول میفرماید من همان ایرانی هستم که به نظر شما مسلمانان بتخانه ساختم و بر بام آن ندای آیین بت پرستی سر دادم
این نظر مسلمانان به زرتشتیان است نه اینکه عطار و زرتشتیان بت پرست هستند
سخن بنده را واژگون تعبیر فرمودید
حال اگر نسبت بی اطلاعی دادید این را خود میدانم واز شما هم قبول میکنم
درود به شما
ناباور

 

kokab در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۰۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:

جناب سهو قلم
شاعر در هر زمان از زندگی خویش احساس و عقاید مختلف ابراز میکند
از این ابیات من نیز همان فهم میکنم که ناباور گرامی فرمودند
شما نیز لطف کردید نظر خودتان را نوشتید تا استفاده کنیم
و بسیار معانی که ازین غزل بر نمیآید را به آن چسباندید
ولی از شما بسیار ممنون که اجازه دادید با دیدگاه شما آشنا شدیم
اجازه دهید سخن دیگران هم به گوش ما برسد . چه خوب که همه بگویند و ما بهترین را برگزینیم
برای دیگران نسخه نوشتن دردی را درمان نمیکند دارو لازم است
با احترام
کوکب

 

kokab در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:

جناب شهریار 70
شما دلایل خود را فرمودید وجناب ایران نژاد و بانو مرسده هم دلایل خود را
من نمی گویم دلیل شماغلط است ولی دلایل دوستان دیگر را بیشتر میپسندم
چنانچه اکثر شارحان نیز بر همان عقیده اند
شعر چه از عطار باشد یا از نزاری هم در اصل موضوع تأثیری ندارد
ما اینجا حاشیه مینویسیم یا میخوانیم تا بهره ای ببریم سر مشاجره نداریم
بنده ی دانشجو آمده ام تا با ادبیات آشنا بشوم نه به جدال و تعصب گرفتار
روی سخن من باشماست که دیگران را با تعصب و تندگویی تخطئه میکنید
عریضه سرایی و سخن نابجا را به دیگران نسبت دادن جوابی در خور همان کلام میطلبد که دوستان با نرمخویی احترام شما را نگه داشتند
هر کس نظر خود میگوید تا دیگران کدام را قبول کنندمن هم به نظر و دلیل شما
احترام میگزارم ولی قبول نمیکنم ، از شما هم چنین انتظاری میرود که فقط نقطه نظرات ودلایل خود را بگویید ، ولی دیگران را تخطئه نفرمایید
با احترام
کوکب

 

کمال در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۸۶:

باسلام،وعرض ارادت به. مردان خداواونهایکه باقلب رءوف ومهربان خود،دایره ای میسازندجهت شادی فقرا،شعرا،درویشان وووامروزه بقول معروف که:
تونیکی میکنه دردجله انداز. که ایزددربیابانت دهدباز
بصورتی است که منظورشاعردررابطه باروزمرگیهادنیوی است که آدمهادران غرقندوبوی ازانسانیت نبرده اندبنابراین شاعرمیگویداگرخوبی ومهربانی درحق اطرافیانت نماءی ،مصرع دوم ایزدکه همان پروردگاررءوف ومهربان میباشددرجای دیگری که همان منزلگه اخروی،ومعنوی میباشدبه صاحب یاری رسان درجی بس بالاترازاین دنیاخواهدداد.
ویابقول فردوسی:بنی آدم اعضای یکدیگرند. که درآفرینش زیک گوهرند چوعضوی بدردآوردروزگاردیگرعضوهارانماندقرا. توکزمهنت دیگران غافلی نشایدکه نامت نهاندآدمی
دراینجاباقضیه برمیگرددبه نیکوکاری واحسان خداوندهرکدام ازادمی راماندهم خلق کرده باین اختلاف که هرکدام ازاقلیم وسنتی وآءینی ومسلکی درمجموع بندگان پروردگارتمامی دراین عرصه خاکی مثل هم آفریده شده اندووووته قضیه : تونیکی میکنه دردجله انداز...
واین نکته (جمع دوبیتی حاضر)که حاصل گردید:6563
درپناه خدا،شب خوش،بدرود.

 

ایران نژاد در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:

جناب شهریار 70 ،
سخن گفتن، سخن راندن ، سر سخن شدن و....
اما سخن کردن؟
فراموش نشود که در زبان شعرلزوما تمامی نکات
دستوری مراعات نمی شود
و سرانجام مصرع مورد نظر را با خوانشی که درست میدانید برای من یکی معنی بفرمایید
سپاسگزارم.

 

شایق در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

باسلام در مصرع اخر باید بعد از ای بی بصر من می روم علامت سوال گذاشته شود تا شعر درست خوانده شود

 

شایق در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

با سلام بیت اخر بدین معنی است که به سعدی نصیحت میکنند که دنبال او نرو تو که از او جز ازار چیزی ندیدی سعدی در جواب می گوید ای بیخبر من به دنبال او نیستم بلکه در قلاب اویم او مرا میکشد یعنی خدا باید توفیق دهد تا عاشقش شوی وگرنه تلاش تو بجایی نرسد

 

شایق در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:

با سلام ظاهرا بیت چهارم مصرع دوم باید اینطور باشد تا نگویند بس از من که بسر برد وفا را ؟

 

مهدی در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۱۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸:

با سلام
منظور از نوبت به تو خود نیامدی از دگران این است که اگر در دنیا وفایی بود دیگران را از نعمت زندگی محروم نمی کرد تا تو به دنیا بیایی و از نعمت زندگی برخوردار شوی بنابراین اگر در کار دنیا وفا بود دیگران را در خود نگه می داشت و نیازی به ایندگان نبود

 

۱
۳۸۵۸
۳۸۵۹
۳۸۶۰
۳۸۶۱
۳۸۶۲
۵۰۸۰
sunny dark_mode