گمنام-۱ در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۹:
جناب امین افشار،
این گلو گرفتن و بر زمین افتادن کمی مشکوک می نماید.
گمنام-۱ در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۷:
ریشه خرامیدن، خرام است، و دوم کس، می خرامی
و نه می خمی !! مگر که مراد بلخی خمیدن بوده باشد، که چندان دور هم نیست چه در مصراع قبلی از کج و کوله رفتن طرف سخن می گوید !!
گمنام-۱ در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵ - روان شدن خواجه به سوی ده:
ببخشایید ، رنگش به صد آتش نرود
گمنام-۱ در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۱۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵ - روان شدن خواجه به سوی ده:
آسید حبیب،
به قول خواجه شیراز؛
نه به هفت آب، که رنگش به صد آتش برود
آنچه با خرقه زاهد، می انگوری کرد
سعی در توجیه این ناسزا گویی ها نفرمایید
مانا ی آنچه گفته همانست که همه میدانیم .
ادریس ♡ در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۰۲ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۶:
توی حرم امام رضا (ع) قبل از اذان صبح این شعر از بلندگو پخش میشه، به صورت آواز، خواننده رو نمیدونم چه کسی هست، اما بسیار زیبا در دستگاه ماهور اجرا میکنه
آخرش هم این بیت رو میخونه که اینجا قید نشده! :
"هر که چیزی ز خدا خواهد و ارباب نیاز
از خدا در همه عمر خدا می خواهند"
بامداد در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۴۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۲۴ - بیان آنک مجموع عالم صورت عقل کل است چون با عقل کل بهکژروی جفا کردی صورت عالم ترا غم فزاید اغلب احوال چنانک دل با پدر بد کردی صورت پدر غم فزاید ترا و نتوانی رویش را دیدن اگر چه پیش از آن نور دیده بوده باشد و راحت جان:
بیت چهارم از آخر در بعضی نسخه ها به جای کلمه تایبان کلمه ماهیان آمده است. "شاخهها رقصان شده چون ماهیان"
ح م در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۳۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۱:
در مصرع اول، خزان صحیح است، نه خوان.
ابوبکر در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۵۰ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵:
Dorod va salam
Avvalin bar in ghazalro man az hanandeye tajek Omare Temor shenidam, ammo matnesh ye kam ziyade
,Mosa shabi be vadiye Sina ravane bod
.Eblise badseresht az u dar fasane bod
"?Goft :"Ey, la`en! haqiqate karat che sane bod
,Eblis goft:"Ta`ate man bigarane bod
.Asrare arsh jomle be man dar miyane bod
,Man har koja ke forsate taufiq dashtam
.Daste talab be damane hemmat bedashtam
,Mehrash darone sinevo jan minegoshtam
.Shishsad hezar sal be ta`at gozashtam
!Az ta`atam hezar hezaran hazane bod
,Dar keshvare falak ke malak bod dar jahan
.Bod an hame dar aineye elme man ayan
,Azbaske dashtam herado tab`e noktedan
.Bodam moalleme malakot andar aseman
.Bar dargaham khaile malak bikarane bod
,Bodam badin tajammolo jaho hasham base
.Roze nazar be arsh fekandam be baise
,Didam be chashme sar ke be hatte moqaddase
."Bar lavhe an neveshte ke "rande shavad kese
.Kardam goman ze har keso az had goman nabod
,Jastam ze ja cho jelvekonan dar maqame hish
.To bengaram hekayate hodra be kame hish
,Beshnide chon shekayate hod man ze jame hish
.Dar rahe man fekand falak hokmo dame hish
.Adam miyane halqeye in dam dane bod
,Bodam cho badnejot be hod kardam eqteda
"?Goft:"Azjado valadam", man goftamash:"chera
,Az in sabab nemone shadam andar in sara
.Mihast An neshaneye la`nat nehad mara
.Kard an che kard, adame haki bahane bod
,Badmast bod az maye hasti be take U
.Gashtam ze gham cho shahede kol sinechake U
,Kardam ghoror sajde nakardam be hake u
!Ya`ni ke u az haku man az nore pake U
".Goftam ke "man yeganeam" U ham yegane bod
!Ey, Zakera (ya 'z'), to fahr be abyate hod makon
!Zaye` be fekre bihade ouqate hod makon
!Gashti kono nazar be zaraate hod makon
!Haqaniyo, to tekye be ta`ate hod makon
.K-in pand bahre ebrate ahle zamone bod
ابراهیم توکلی کارشک در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۴۸ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » اشعار محلی » شمارهٔ ۱ - بهشت خدا:
سلام
این متن پر غلط املایی است لطفا متن صحیح را از یک منبع معتبر پیدا کنید ممنون
ر غلامی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۶ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۳ - در تهنیت خبر بهبودی محمدشاه غازی به فارس و شادمانی حسینخان نظامالدوله فرماید:
با سلام این مصراع نامفهوم است چون اشتباه تایپی دارد: عید قربانشد بدین معنی مثکز خلون
لیلا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۲۲:
ره صبر چون گزینم من دل به باد داده
که به هیچ وجه جانم نکند قرار بی تو...
سهیل قاسمی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۱ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۸۷:
می گویند که عاشق و مست دوزخی (جهنمی) هستند.
حرف ِ نادرستی است. نمی توان به آن اعتماد کرد.
(چون) اگر عاشق و مست را به جهنم ببرند، فردا بهشت مثل ِ کف ِ دست (خالی) خواهد ماند.
نعمتی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۷ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۹:
سلام
در این شعر جناب خواجو به استقبال شعر معروفی از حضرت سعدی رفته اند با مطلع
نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی
که به دوستان یک دل سر دست برفشانی
مقطع غزل هم بسیار به هم شبیه هست:
دل دردمند خواجو به خدنگ غمزه خستن
دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد
سهیل قاسمی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۲ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۸۴:
سیر ِ تطور ِ انگور به این شکل است:
اول که نارس و جوان است: غوره
بعد که رسیده و مطلوب است: انگور
بعد که پلاسیده و کهنه شد: مویز (که در این شعر مِیویز نوشته شده)
آن بی خبران به غوره میویز شدند یعنی از نوجوانی دچار پیری شدند! به عبارتی خیری از زندگی ندیدند!
آنان که اسیر ِ عقل و تمییز شدند، عمرشان را سر ِ هست و نیست (فلان چیز وجود ندارد و فلان چیز وجود ندارد و از این بحث های کلامی و عقلی و ...) تباه کردند! تو که آگاه و با خبر هستی برو و آب ِ انگور را انتخاب کن که این نا آگاه ها و بی خبر ها (همین ها که اسیر عقل و تمییز شدند) از غوره گی مویز شدند!
سعید در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۰۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۸:
«ناصحانبگردانیدن» به هم چسبیده شده است
محمد رضا نیک زاد در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۰۲ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب برزویه الطبیب » بخش ۳:
سلام به دوستان 29 .6 . 1395
در سطر دوم و پنجم به ترتیب «شناسۀ م» از آخر مستغرق گردانید وفعل کمکی «می توان» از اول فعل «شمرد» بنا به قوانین سبک شناسی قرن پنجم و ششم، به قرینۀ لفظی حذف شده است.
رفیع در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیــب
یا رب مباد آن که گدا معتـبر شود
فریبا نصیرآبادی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۳۴ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵:
بسیار زیبا
لیلا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:
با سلام به نظر میرسه بیت پنجم بند سیزده بدین صورت صحیح هست:
زان رفتن و آمدن چه گویم
می آیی و می روم من از هوش
لطفا تصحیح فرمایید
با سپاس
فرزام در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱: