گنجور

حاشیه‌گذاری‌های آسمان آزاد

آسمان آزاد


آسمان آزاد در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۳۸ در پاسخ به محسن دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:

آقای محسن درود بر شما. ریشۀ «مانا» میدونی از چیه؟ خیلی ساده است. مانا از ماندن میاد. مانا یعنی همیشه ماندنی. یعنی جاودان. نشنیدی که میگن: مانا باشید! 

 

آسمان آزاد در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۰۳ در پاسخ به دکتر حسن منعم دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

درود بر شما آقای منعم

معشوق در این غزل میتونه هم مونث باشه و هم مذکر یا اینکه معشوق مجازی باشه. به هرحال در ادبیات بسیار از این نمونه داریم. رجوع کنید به حکایت شماره 10 گلستان سعدی 

 

آسمان آزاد در ‫۲ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۵۹ در پاسخ به سیدعلی ساقی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸:

در معنی بیت دوم مانند غزل 14 (گفتم ای سلطان خوبان - بیت 6) اشتباه معنی کردید. در همان غزل توضیح دادم. اینجا هم موهای تازه رسته شده که به رنگ سیاهی کمرنگ یا سبزه میزنه به مورچه شبیه شده و نسخه ای که به جای موران «حوران» آورده اشتباه است. به همان دلیلی که در غزل 14 گفتم. این تعبیر و تصویر در اشعار شاعران دیگر هم هست. 

 

آسمان آزاد در ‫۲ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۲۳ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

با درود به آقا رضا که همیشه شرح خوب و روانی دارند و به راستی که بهره فراوانی به خوانندگان می بخشد. اما با احترام باید بگویم که در مورد واژۀ «مور» با شما موافق نیستم. چرا که «مور» در «مورخط» نمیتواند به معنی تموج یا موج زدن باشد.گرچه به همین معنی در لغتنامه دهخدا آمده است اما موهای ظریف رسته شده در اطراف صورت موج نمی زند. در همان لغت نامه دهخدا «مور» کنایه از کوچک و ظریف و ضعیف نیز آمده است. البته شما هم به «ظریف» اشاره کردید، همان کفایت میکرد (گرچه اشتباه است اما از معنی موج زدن بهتره)  اما موج زدن اصلا شایسته و درخور برای این معنی نیست.

البته بنده همان معنی اصلی یعنی معنی «مورچه» را باور دارم. شاهدش این بیت خود حضرت حافظ:

«سبزپوشان خطت بر گرد لب  //   همچو مورانند گرد سلسبیل» .

( این را هم میخواهید موج زدن معنی کنی؟؟!!) یعنی خود حافظ به وضوح گفته و این تعبیر و تصویر در قدیم معمول بود. 

شاهدی دیگر از حکایت شماره 10 گلستان سعدی باب عشق و جوانی که باز هم به وضوح معنی را گفته: 

در عنفوان جوانی چنان که افتد و دانی با شاهدی سری و سرّی داشتم ............

....... گر صبر کنی ور نکنی موی بناگوش

این دولت ایام نکویی به سر آید

گر دست به جان داشتمی همچو تو بر ریش

نگذاشتمی تا به قیامت که بر آید

سؤال کردم و گفتم جمال روی تو را

چه شد که مورچه بر گرد ماه جوشیده‌ست؟

جواب داد ندانم چه بود رویم را

مگر به ماتم حسنم سیاه پوشیده‌ست. 

بنابراین درست نیست بدون تحقیق دیگران (آن استاد دانشگاه ) را به سخره بگیری!!! 

 

آسمان آزاد در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۴۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۸:

سلام
آقای پروفسور شمس ..... من بارها و بارها در این سایت خوب و مفید نوشته های شما رو نیز از نظر گذروندم اما متاسفانه چیزی که بیشتر از همه رخ می نمود، غرور و خود پسندی و از همان بالا نگاه کردن شما بود. انسان خوبه که در هر مرحله ای که هست متواضع باشه. اینو میگم که به خود بیایید. نزدیک به همه ی نوشته هاتون همین جوریه. راستش درس خوندن و تدریس توی ولایت امریکا (که پارسی را در پارس باید آموخت) و فلان مدرک از فلانجا چه ارزشی داره وقتی که وسیله ای باشه برای غرور و خودپسندی و کوچیک کردن دیگران؟ در این بخش شما به اوج غرور و توهم ناشی از خودپسندی رسیده اید. و این بسیار بسیار چهره ی زشتی داره تو این فضای ادبی. خاکی باش درویش! تا دوست داشتنی تر باشی. این نوشته هام نتیجه تصویرپردازی خودتان بود در نوشته هاتون. ببخشید اگه رنجیده خاطر شدی.

 

sunny dark_mode